تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهترین ترجمه ای که میشه واسه جمله زیر گفت چیه؟ What matters in the end?

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Presenting a distorted or biased version of events.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inaccurate or biased version of events

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادعای تحریف شده ( دستکاری شده ) به دروغ. ( میتونه از روی تعصب باشه )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اولین معنی و ترجمه مستقیمش میشه یه چیزی مثل" اکانت جعلی" ولی میتونه به معنی "ادعای تحریف شده، دستکاری شده و غیر واقعی به دروغ و احتمالا از روی تعصب" ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادن اطلاعات نادرست به دروغ تحریف حقیقت داستان سرِهم کردن

پیشنهاد
٠

همه کار می کنم ( توی انجام کارای مختلف مهارت دارم )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته عجیب و غریب چیه؟ اتفاق غیرمنتظره ماجرا چیه؟ چه چیز غافلگیرکننده ای در کاره؟ پیچیدگی عجیب داستان کجاست؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایراد کار کجاس؟ چه کلکی تو کاره؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرم شلوغه وقتم تنگه یا همون وقت ندارم خودمون

پیشنهاد
٠

1. اشاره به عدم ارتباط به موضوع قبلی. 2. به صورت طعنه آمیز برای اشاره به چیزی قدیمی، منسوخ یا نامربوط.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تموم تلاششو کرد صدشو گذاشت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه تلاششونو کردن صدشونو گذاشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Can you not interrupt me while I'm speaking? میشه وقتی دارم صحبت میکنم، حرفمو قطع نکنی؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه نکنی؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان یک اتفاق خوب یا بد که وضعیت را بدتر یا بهتر می کند بدبختی اینجا بود که. . . از بد حادثه. . . از بد روزگار. . . مهمتر از همه اینکه. . . ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردن من نندازش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر به سرم نذار دستپاچم نکن منو دست ننداز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( بیا ) بریم سراغش بیا شروع کنیمش Source: Google bard

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تقاضا محور به صورت سفارشی متناسب با خواسته ها برمبنای نیاز Source: google bard

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اینطوری انجام میشه، اینجوریه Here's how to make a cup of coffee. اینجوری قهوه درست میشه ( اینجا توضیح میدیم که درست کردن یه فنجون قهوه چجوریه ) ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یه صفت تشکیل شده از دو یا چند کلمه که با خط ربط ( - ) به هم وصل شدن یا ( بعضیا میگن از هم جدا شدن که اشتباه هم نمیگن ) . برای مثال: well - known do ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منو در آغوش بگیر ( بکش ) بغلم کن منو به خودت نزدیک تر کن ( بهم نزدیک تر شو ) Source : Google bard

پیشنهاد
١

جای زیادی برای بهبود ( پیشرفت ) داشت هنوز جای کار داشت از اون چیزی که باید می بود فاصله داشت اون چیزی که باید، نبود تا نقطه ایده آل فاصله زیادی داشت ...

پیشنهاد
١

جای پیشرفت زیادی داره جا داره بهتر بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا حدی که، تا جایی که، به اندازه ای که to the extent of, to the degree of, to the limit of, as far as, until, up to Sources : Google bard, Power The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. سرراست، بدون حاشیه روی ( حاشیه پردازی ) ، بی پیچ و تاب، مرتبط با موضوع frank, to the heart of the matter, straight, direct 2. به جا، مناسب، درخور ...