پیشنهادهای Dino (٣١)
بهترین ترجمه ای که میشه واسه جمله زیر گفت چیه؟ What matters in the end?
Presenting a distorted or biased version of events.
inaccurate or biased version of events
ادعای تحریف شده ( دستکاری شده ) به دروغ. ( میتونه از روی تعصب باشه )
اولین معنی و ترجمه مستقیمش میشه یه چیزی مثل" اکانت جعلی" ولی میتونه به معنی "ادعای تحریف شده، دستکاری شده و غیر واقعی به دروغ و احتمالا از روی تعصب" ...
دادن اطلاعات نادرست به دروغ تحریف حقیقت داستان سرِهم کردن
همه کار می کنم ( توی انجام کارای مختلف مهارت دارم )
نکته عجیب و غریب چیه؟ اتفاق غیرمنتظره ماجرا چیه؟ چه چیز غافلگیرکننده ای در کاره؟ پیچیدگی عجیب داستان کجاست؟
ایراد کار کجاس؟ چه کلکی تو کاره؟
سرم شلوغه وقتم تنگه یا همون وقت ندارم خودمون
1. اشاره به عدم ارتباط به موضوع قبلی. 2. به صورت طعنه آمیز برای اشاره به چیزی قدیمی، منسوخ یا نامربوط.
تموم تلاششو کرد صدشو گذاشت
همه تلاششونو کردن صدشونو گذاشتن
مثال: Can you not interrupt me while I'm speaking? میشه وقتی دارم صحبت میکنم، حرفمو قطع نکنی؟
میشه نکنی؟
به عنوان یک اتفاق خوب یا بد که وضعیت را بدتر یا بهتر می کند بدبختی اینجا بود که. . . از بد حادثه. . . از بد روزگار. . . مهمتر از همه اینکه. . . ...
گردن من نندازش
سر به سرم نذار دستپاچم نکن منو دست ننداز
( بیا ) بریم سراغش بیا شروع کنیمش Source: Google bard
تقاضا محور به صورت سفارشی متناسب با خواسته ها برمبنای نیاز Source: google bard
اینطوری انجام میشه، اینجوریه Here's how to make a cup of coffee. اینجوری قهوه درست میشه ( اینجا توضیح میدیم که درست کردن یه فنجون قهوه چجوریه ) ...
این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...
این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...
این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...
این عبارت میتونه تو شرایط مختلف معنی های مختلفی بده ولی معمولا همون معنی پر کردن ( فیزیکی یا احساسی ) میده؛ برای مثال: This food didn't fill me up a ...
یه صفت تشکیل شده از دو یا چند کلمه که با خط ربط ( - ) به هم وصل شدن یا ( بعضیا میگن از هم جدا شدن که اشتباه هم نمیگن ) . برای مثال: well - known do ...
منو در آغوش بگیر ( بکش ) بغلم کن منو به خودت نزدیک تر کن ( بهم نزدیک تر شو ) Source : Google bard
جای زیادی برای بهبود ( پیشرفت ) داشت هنوز جای کار داشت از اون چیزی که باید می بود فاصله داشت اون چیزی که باید، نبود تا نقطه ایده آل فاصله زیادی داشت ...
جای پیشرفت زیادی داره جا داره بهتر بشه
تا حدی که، تا جایی که، به اندازه ای که to the extent of, to the degree of, to the limit of, as far as, until, up to Sources : Google bard, Power The ...
1. سرراست، بدون حاشیه روی ( حاشیه پردازی ) ، بی پیچ و تاب، مرتبط با موضوع frank, to the heart of the matter, straight, direct 2. به جا، مناسب، درخور ...