پیشنهادهای fakhioli (٢)
١٣
١ سال پیش
٠
to free from encumbrances برای رها شدن از فشار/محدودیت/تحمیل Encumbrance: چیزی یا کسی که دست و پاگیر/محدود کننده/اجبار کننده/زورگو است. encumber: زو ...
١ سال پیش
٢
done very carefully and in exactly the right place - دیکشنر ی لانگمن