دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٤,٠٣٥
رتبه در دیکشنری
٩٥١
لایک
٢٥
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
١ ماه پیش
٠
کالوکیشن هست به معنای سپرده گذاری کردن/پول توی بانک قرار دادن
٣ ماه پیش
٢
مقدار زیادی از چیزی که ناگهانی هست too many things that arrive or happen at the same time مثلا: We received an avalanche of complaints ما مقدار خیلی ...
٤ ماه پیش
٣
to end a system in which people of different races are kept separate مخالفت یاپایان دادن به جدا کردن افراد از جنس/نژاد های مختلف[تبعیض نژادی] مثلا P ...
٥ ماه پیش
٤
to depend for success on a single person or plan یعنی برای موفق شدن {حالا یا کار مهم دیگه ای} فقط به یک نفر یا یک نقشه اتکا کنی. منظور اینه پلن بی و ...
٥ ماه پیش
٥
معنی جدانشدنی هم میده مثلا I’m afraid the problems you mention are inherent in the system. این مشکلات {بخش}جدانشدنی این سیتمه
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.