مدالهای پارمیدا تهرانی
									
										٣١
									
								
							
								
									٩٨
								
							
						
								
									١٠
								
							
						
								
									٠
								
							
						
								
									٦
								
							
						
								
									٤
								
							
						ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											performing favors: لطف و احسان کردن. . .
										
									
								
									
										١٠ ماه پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											at one level: تا یه جایی. . . . . . . تا یه سطحی
										
									
								
									
										١١ ماه پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											tear gland: غدد اشکی
										
									
								
									
										١١ ماه پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											the rest of life: باقی زندگی. . . بقیه زندگی
										
									
								
									
										١١ ماه پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											to weigh: سنجیدن_ سبک و سنگین کردن در اصطلاح
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											tincture of iodine: تنتور ( عصاره ) ید. . .
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											دلتنگ وطن: home sick
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											pilings: ستون
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							اولین لایک کردن
											
												-
											
										
										
											
												همه
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت اولین پیشنهاد
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
									
										١ سال پیش