رضا فرهنگ - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

growing trend: روند فزاینده There is a growing tre ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pile out of: مثل مور و ملخ از جایی بیرون ریختن A ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renewal date: زمان تمدید When is the renewal date ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prove false: غلط از آب درآمدن – غلط از کار درآمد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crumbling economy: اقتصاد رو به زوال Nobody knows what ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being surprised: غافلگیر شدن – شگفت زده شدن I have s ...

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a world of: یک دنیا – بسیار زیاد – یک عالمه The ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goethe: گوته، ادیب آلمانی، می گوید: One can ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

placid baby: بچه آرام و ساکت I have never seen s ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

white flag: پرچم تسلیم A group of German soldie ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

position of neutrality: موضع بی طرفی We decided to take a p ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a kernel of: یک ذره – اندکی – کمی There is hardl ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frothy novel: رمان بی محتوا She keeps busy readin ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freethinking poet: شاعر آزاداندیش The freethinking poe ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frugal lunch: نهار ساده Although he is very rich, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get into a tangle: درگیر شدن I got into a tangle with ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in parallel with: هم زمان با She wants to go to schoo ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unnumbered seat: صندلی بدون شماره The unnumbered sea ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more akin: بیشتر شبیهِ His friendship is more ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hackneyed phrases: عبارات تکراری His speech was full o ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

myopic strategy: سیاستِ کوته نظرانه His myopic strat ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

geared up: آماده They have geared up for the g ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preppy clothes: لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acting career: حرفه بازیگری The vicissitudes of hi ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aerial attack: حمله هوایی France was under German ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tog: لباسی ویژه برای کار و فعالیتی خاص – ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleated skirt: دامن چین دار She was wearing a plea ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private affair: امر خصوصی Their argument is a priva ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freakish behavior: رفتار غیرعادی His freakish behavior ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grumpily: با ترشرویی – با اکراه و بداخلاقی Sh ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambiguous things: چیزهای مبهم As usual, he said some ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colonialist laws: قوانین استعمارگری Africans demonstr ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adversarial wind: باد نامساعد The plane ran into adve ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to my shame: موجب شرمندگی است To my shame, I ref ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiny minority: اقلیت بسیار کوچک Only a tiny minori ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sodden grass: چمن خیس We cannot picnic on this so ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rubber heel: پاشنه لاستیکی Tennis shoes have rub ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sincere congratulations: تبریکات صمیمانه Please accept my si ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelorhood: مجرد بودن His years of bachelorhood ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hew down: درو کردن – بریدن و انداختن The Stor ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marketing ploy: ترفند بازاریابی These ads are only ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pose problem: مشکل ایجاد کردن Her behavior on the ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local lingo: زبان محلی Only one of the soldiers ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncurl: ( از حالت جمع شده ) بازشدن / بازکرد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

renewal date: زمان تمدید When is the renewal date ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in parallel with: هم زمان با She wants to go to schoo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to gel: جفت و جور شدن My idea needs time to ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tog: لباسی ویژه برای کار و فعالیتی خاص – ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acting career: حرفه بازیگری The vicissitudes of hi ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unnumbered seat: صندلی بدون شماره The unnumbered sea ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

growing trend: روند فزاینده There is a growing tre ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geared up: آماده They have geared up for the g ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freakish behavior: رفتار غیرعادی His freakish behavior ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adversarial wind: باد نامساعد The plane ran into adve ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerial attack: حمله هوایی France was under German ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private affair: امر خصوصی Their argument is a priva ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more akin: بیشتر شبیهِ His friendship is more ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ambiguous things: چیزهای مبهم As usual, he said some ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiny minority: اقلیت بسیار کوچک Only a tiny minori ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sodden grass: چمن خیس We cannot picnic on this so ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placid baby: بچه آرام و ساکت I have never seen s ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white flag: پرچم تسلیم A group of German soldie ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleated skirt: دامن چین دار She was wearing a plea ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into a tangle: درگیر شدن I got into a tangle with ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colonialist laws: قوانین استعمارگری Africans demonstr ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preppy clothes: لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptic path: مدار بیضی شکل The earth revolves ar ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

romp through: ( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

narked: دلخور I could see she was getting n ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelorhood: مجرد بودن His years of bachelorhood ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thankless son: پسر ناسپاس مثال: He had a thankless ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astrophysics department: بخش اخترفیزیک The astrophysics depa ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tabloid press: مطبوعات جنجالی مثال: The tabloid pr ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretched out: ادامه داشتن مثال: Fields and hills ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transparent government: دولت شفاف مثال: He has promised a t ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restless sea: دریای ناآرام مثال: We sailed for fi ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poetic temperament: طبع شاعرانه مثال: He had a poetic t ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate cessation: توقف فوری مثال: The United Nations ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nervous twitch: لرزش عصبی مثال: She has a nervous t ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sterling silver: سکه نقره تمام عیار مثال: He rejecte ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

querulous voice: لحن گله مند مثال: He complained in ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleated skirt: دامن چین دار She was wearing a plea ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

placid baby: بچه آرام و ساکت I have never seen s ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preppy clothes: لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geared up: آماده They have geared up for the g ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to gel: جفت و جور شدن My idea needs time to ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubber heel: پاشنه لاستیکی Tennis shoes have rub ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earsplitting explosion: انفجار کر کننده مثال: An earsplitti ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outface: در برابر کسی محکم ایستادن و پیروز ش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damaging effects: تأثیرات مخرب مثال: The damaging eff ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bilateral ceasefire: آتش بس دوجانبه مثال: The premiers o ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narked: دلخور I could see she was getting n ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

romp through: ( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astrophysics department: بخش اخترفیزیک The astrophysics depa ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptic path: مدار بیضی شکل The earth revolves ar ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly salute: سلام دوستانه مثال: He raised his ha ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fusty: نمناک – نمور – قدیمی – افکار قدیمی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free fall display: نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuzzy idea: ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resuming: از سرگیری مثال: There is no sign of ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demure blouse: بلوز متین و با وقار مثال: The actre ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strain off: با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain of ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tail end of: تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مث ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

return match: بازی برگشت مثال: Japan won the retu ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in bereavement for: در سوگِ مثال: She wore black for a ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the aforementioned: افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

futuristic movie: فیلم تخیلی مثال: This is the first ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tress of: گیسویِ That distress of the long ni ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved's hair: موی دلبر I said, how pleasant is th ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white flag: پرچم تسلیم A group of German soldie ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into a tangle: درگیر شدن I got into a tangle with ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filmy: نازک – ( پارچه ) بدن نما مثال: The ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

small cog: مهره کوچک مثال: I am just a small c ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

days of sorrow: ایام غم Glad tidings came that the ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflection of: انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a mirror: آینه ای I will place a mirror in fr ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarrel with: حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: Sh ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretched out: ادامه داشتن مثال: Fields and hills ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sterling silver: سکه نقره تمام عیار مثال: He rejecte ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kind soul: مهربان Should you come to my house, ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bash at: بدی گفتن مثال: They sit around and ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fragrant tea: چای معطر I don’t like fragrant tea ...

٣ ماه پیش

مدال‌های رضا فرهنگ