دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣١١
رتبه در دیکشنری
٦,٤٦٨
لایک
٢١
دیسلایک
٣
جدیدترین پیشنهادها
٣ هفته پیش
٠
یعنی استرس، خستگی یا هر چیز دیگه ای رو از طریق یک فعالیت بدنی رها کنی به عبارت دیگر با یک فعالیت دیگه تنشی که داری کم بشه و ذهنت آروم تر بشه مثلا ...
٤ هفته پیش
٠
معمولا زمانی استفاده میشه که شما اولویت اول رو گفتین حالا میخواین به اولویت دوم اشاره کنید مثلا I think that phones, keys, sunglasses top the list of ...
١ ماه پیش
٠
شلوغ پلوغ ( مملو از جمعیت ) یک کلمه غیر رسمی بریتیش هست مثال At busy times, the trains and buses are choc - a - bloc with people
٥ ماه پیش
٠
حق سکوت
٦ ماه پیش
٣
بخشی انسان، بخشی ماشین part - human, part - machine
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
٢
رأی
٤
پاسخ
١٩٠
بازدید
٠
رأی
به معنای پذیرفتن مسئولیتها، وظایف یا ویژگیهای مرتبط با نقش، موقعیت مثلا When they assume the mantle of CEO, they take on all the responsibilities, duties, and leadership associated with that position
١ سال پیش