پیشنهادهای مترجم فرهان ساو (١٢)
١
١ سال پیش
٠
برخورد کردن
١ سال پیش
٠
کشته مرده چیزی بودن
١ سال پیش
١
used to express disagreement or to say that something is nonsense: بدرد نخوره
١ سال پیش
٠
to be ashamed or unhappy: گردن کسی باشه تقصیر کسی باشه
١ سال پیش
١
عصبانی بودن
١ سال پیش
٠
پول ندادن
١ سال پیش
١
to prepare quickly دست به جنبین زودباشین تکون بخورین یه حرکتی بکنین سریع باشین یالا
١ سال پیش
٠
for a very�long�time مربوط به خیلی وقت پیش
١ سال پیش
٠
phrase. If you say that you shudder to think what would happen in a particular situation, you mean that you expect it to be so bad that you do not re ...
١ سال پیش
٠
To become overly upset or emotional over something جوگیر نشو احساساتی برخورد نکن ناراحت نشو جو نده
١ سال پیش
٠
To be "up to the task" means�to have the ability, motivation, and desire to do something difficult پتانسیل انجام کاری رو داشتن انگیزه انجام کاری رو د ...
١ سال پیش
٠
الان وقت اینکار هاست؟