پیشنهادهای Amardi Arch (١٢)
palm - fringed with palm trees along the edge: a palm - fringed beach
Thousands of federal employees who had been placed on temporary, unpaid leave since Saturday breathed a sigh of relief. هزاران کارمند فدرال که از رو ...
place on 1. To put, set, or lay someone or something on top of someone or something. A noun or pronoun is used between "place" and "on. " He placed t ...
place on: > synonyms impose institute lay on introduce set levy slap on ( Slang )
Fire crews have worked through the night trying to control a number of bush fires burning in Western Australia's southwest. تیم های آتش نشانی در طول ...
مصادف شد با ، همزمان شد با ( فعل ) coincided with 1: occur at the same time 2: correspond in nature; tally
[جمعmissionary] مبلغان، مبلغان مذهبی، وابسته به مبلغین، وابسته به هیئت اعزامی ، مبلغانی که برای گسترش دین مسیحیت به کشورهای دیگر اعزام میشوند
غیرقابل قبول ، رفوزه، سرپیچی کردن
فعل : کوباندن، ( مکرر ) ضربه زدن، پیاپی زدن، ( سخت ) مضروب کردن، ( با ضربه های پیاپی ) خرد کردن، له کردن اسم 1: مخلوط ( تخم مرغ و آرد و. . . برای درس ...
دوباره پیکربندی کردن، پیکربندی مجددکردن، مجددا پیکربندی کردن، نظم بخشی مجدد، تنظیم ، پیکربندی دوباره، [علوم کامپیوتر] تغییر سازمان یا پیکره سیستم کام ...
دوباره پیکربندی شدن ، پیکربندی مجدد، مجددا پیکربندی کردن ، [علوم کامپیوتر] تغییر سازمان یا پیکره سیستم کامپیوتر و یا نرم افزار به یک روش جدید
{فعل} انباشت کردن، ( غله و غیره ) جمع آوری کردن، به دست آوردن، ( روزی ) کسب کردن - ( گذشته یا PP ) انباشت شده، ( غله و غیره ) جمع آوری شده، به دست آو ...