پیشنهادهای Amardi Arch (٢٨)
✅ unarguably 🧾 نوع کلمه: قید ( adverb ) 💡 معنی فارسی: به طور غیرقابل انکار / بدون شک / بدون بحث برای تأکید بر اینکه چیزی حقیقت محض است و قابل مناق ...
🧩 Collocations مهم معنی فارسی Collocation معنی فارسی basic / fundamental premise فرضیه پایه / اصلی false / incorrect premise فرضیه غلط underlying pr ...
✋ metacarpal 🧾 نوع کلمه: اسم ( noun ) و صفت ( adjective ) 💡 معنی فارسی: استخوان کفِ دست ( در آناتومی ) متاکارپال / مربوط به استخوان های کف دس ...
🧾 نوع کلمه: صفت ( adjective ) از predefine ( v ) = از قبل تعریف کردن 💡 معنی فارسی: از پیش تعریف شده از قبل تعیین شده پیش فرض / مشخص شده قبلی ...
🧾 نوع کلمه: اسم جمع ( plural noun ) مفرد: allowance 💡 معنی فارسی: کمک هزینه ها، مستمری ها حق الزحمه ها / مزایا سهمیه ها / مجوزهای مصرف ( در ق ...
📝 prioritized 🧾 نوع کلمه: فعل ( past tense & past participle of prioritize ) مصدر: to prioritize 💡 معنی فارسی: اولویت بندی شد / در اولویت قرار ...
🧊 glaciers 🧾 نوع کلمه: اسم جمع ( plural noun ) مفرد آن: glacier 💡 معنی فارسی: یخچال های طبیعی → توده های عظیم یخ که طی سال ها از تجمع برف تشکیل ...
🧊 glaciers 🧾 نوع کلمه: اسم جمع ( plural noun ) مفرد آن: glacier 💡 معنی فارسی: یخچال های طبیعی → توده های عظیم یخ که طی سال ها از تجمع برف تشک ...
🔹 submitted evidence 🧾 نوع عبارت: Collocation ( کالوکیشن ) – اسم صفت/حالت فعلی 💡 معنی فارسی: �مدارک ارائه شده / شواهد ارسال شده / شواهد تقدیمی ...
مدارک ارائه شده / شواهد ارسال شده / شواهد تقدیمی به دادگاه
🔹 واژه ی “recurring” به معنای: تکرارشونده، بازپدیدشونده، اتفاق افتاده به صورت مکرر 🧠 1. Common adjective noun combinations ( ترکیب های صفت اسم ) ...
کرارشونده، بازپدیدشونده، اتفاق افتاده به صورت مکرر 🧠 1. Common adjective noun combinations ( ترکیب های صفت اسم ) Collocation معنی فارسی recurring p ...
FINANCE, ACCOUNTING to give a list of the different amounts that have been spent and received, for example, on a bank statement: برای ارائه فهرستی از ...
summarizing = summarize ing summarize : خلاصه کردن، خلاصه ساختن، بطور مختصر بیان کردن فعل گذرا ( transitive verb ) حالات: summarizes, summarizing, s ...
a type of mollusc ( /ˈmɒl. əsk/ ) , such as an oyster, that has its body inside two connected shells نوعی نرم تنان، مانند صدف، که بدنش درون دو پوسته ...
[معماری] پست پروداکشن ( Post Production ) در واقع مجموعه فعالیت هایی است که باعث طبیعی تر شدن رندر معماری می شود. معماران می توانند بعد از ساخت مدل ه ...
palm - fringed with palm trees along the edge: a palm - fringed beach
Thousands of federal employees who had been placed on temporary, unpaid leave since Saturday breathed a sigh of relief. هزاران کارمند فدرال که از رو ...
place on 1. To put, set, or lay someone or something on top of someone or something. A noun or pronoun is used between "place" and "on. " He placed t ...
place on: > synonyms impose institute lay on introduce set levy slap on ( Slang )
Fire crews have worked through the night trying to control a number of bush fires burning in Western Australia's southwest. تیم های آتش نشانی در طول ...
مصادف شد با ، همزمان شد با ( فعل ) coincided with 1: occur at the same time 2: correspond in nature; tally
[جمعmissionary] مبلغان، مبلغان مذهبی، وابسته به مبلغین، وابسته به هیئت اعزامی ، مبلغانی که برای گسترش دین مسیحیت به کشورهای دیگر اعزام میشوند
غیرقابل قبول ، رفوزه، سرپیچی کردن
فعل : کوباندن، ( مکرر ) ضربه زدن، پیاپی زدن، ( سخت ) مضروب کردن، ( با ضربه های پیاپی ) خرد کردن، له کردن اسم 1: مخلوط ( تخم مرغ و آرد و. . . برای درس ...
دوباره پیکربندی کردن، پیکربندی مجددکردن، مجددا پیکربندی کردن، نظم بخشی مجدد، تنظیم ، پیکربندی دوباره، [علوم کامپیوتر] تغییر سازمان یا پیکره سیستم کام ...
دوباره پیکربندی شدن ، پیکربندی مجدد، مجددا پیکربندی کردن ، [علوم کامپیوتر] تغییر سازمان یا پیکره سیستم کامپیوتر و یا نرم افزار به یک روش جدید
{فعل} انباشت کردن، ( غله و غیره ) جمع آوری کردن، به دست آوردن، ( روزی ) کسب کردن - ( گذشته یا PP ) انباشت شده، ( غله و غیره ) جمع آوری شده، به دست آو ...