پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٣٥١)
social norms هنجارهای اجتماعی ( ا. ج ) : الگوهای رفتاری پذیرفته شده اجتماعی در یک جامعه یا جمعیت səʊʃəl nɔːmz
social norms هنجارهای اجتماعی ( ا. ج ) : الگوهای رفتاری پذیرفته شده اجتماعی در یک جامعه یا جمعیت səʊʃəl nɔːmz
social exclusion طرد یا محرومیت اجتماعی ( ا ) : افرادی از گروه هایی که به دلایل مختلف ( مانند پناهندگان و افراد بی خانمان ) قادر به شرکت در فعالیت ها ...
social exclusion طرد یا محرومیت اجتماعی ( ا ) : افرادی از گروه هایی که به دلایل مختلف ( مانند پناهندگان و افراد بی خانمان ) قادر به شرکت در فعالیت ها ...
social exclusion طرد یا محرومیت اجتماعی ( ا ) : افرادی از گروه هایی که به دلایل مختلف ( مانند پناهندگان و افراد بی خانمان ) قادر به شرکت در فعالیت ها ...
social drift رانش اجتماعی ( ا ) : جابجایی افراد از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر که معمولاً در نتیجه شرایط اجتماعی اقتصادی و یا در نتیجه فرآیندهای بی ...
social drift رانش اجتماعی ( ا ) : جابجایی افراد از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر که معمولاً در نتیجه شرایط اجتماعی اقتصادی و یا در نتیجه فرآیندهای بی ...
antismoking initiatives دستاوردهای ضد دخانیات ( ا. ج ) : طیف وسیعی از برنامه ها که از گزارش دولتی �استعمال دخانیات باعث مرگ می شود� سرچشمه می گیرند. ...
antismoking initiatives دستاوردهای ضد دخانیات ( ا. ج ) : طیف وسیعی از برنامه ها که از گزارش دولتی �استعمال دخانیات باعث مرگ می شود� سرچشمه می گیرند. ...
slow acting drug داروی کنداثر ( ا ) : هر دارویی که در روده کوچک جذب شده و در طول یک دوره زمانی، آزادسازی پایداری دارد. بسیاری از این داروها اکنون در ...
slow acting drug داروی کنداثر ( ا ) : هر دارویی که در روده کوچک جذب شده و در طول یک دوره زمانی، آزادسازی پایداری دارد. بسیاری از این داروها اکنون در ...
sibling rivalry رقابت همشیری ( ا ) : حسادت، ترکیبی از عشق و نفرت یک فرزند نسبت به خواهر یا برادرش ˈsɪb�lɪŋ ˈrɑɪ�vəl�ri
sibling rivalry رقابت همشیری ( ا ) : حسادت، ترکیبی از عشق و نفرت یک فرزند نسبت به خواهر یا برادرش ˈsɪb�lɪŋ ˈrɑɪ�vəl�ri
shell shock شوک جنگ ( اسم ) : یک اختلال سلامت روان ناشی از استرس های جنگ، انفنجار نارنجک وامثال ان و وحشت واضطراب حاصله از آنها ˈʃel ˌʃɒk
shell shock شوک جنگ ( اسم ) : یک اختلال سلامت روان ناشی از استرس های جنگ، انفنجار نارنجک وامثال ان و وحشت واضطراب حاصله از آنها ˈʃel ˌʃɒk
sexual development رشد جنسی ( ا ) : تغییرات زیست شناختی و روانی اجتماعی که منجر به بلوغ جنسی می شوند. sekʃuəl dɪˈvel. əp. mənt
sexual development رشد جنسی ( ا ) : تغییرات زیست شناختی و روانی اجتماعی که منجر به بلوغ جنسی می شوند. sekʃuəl dɪˈvel. əp. mənt
sex limited محدود به جنس ( ا ) : مربوط به ویژگی ای که فقط در یک جنس یافت می شود. seks ˈlɪm. ɪ. tɪd
sex limited محدود به جنس ( ا ) : مربوط به ویژگی ای که فقط در یک جنس یافت می شود. seks ˈlɪm. ɪ. tɪd
serous effusion نشت سروزی ( ا ) : تراوش اگزودای سروزی siərəs
serous effusion نشت سروزی ( ا ) : تراوش اگزودای سروزی siərəs
serous effusion نشت سروزی ( ا ) : تراوش اگزودای سروزی siərəs
= interatrial septum
oral sepsis گندایی دهانی ( ا ) : عفونت دهان که با جذب سموم، باعث بیماری عمومی می شود. ˈɔː. rəl 'sepsis
oral sepsis گندایی دهانی ( ا ) : عفونت دهان که با جذب سموم، باعث بیماری عمومی می شود. ˈɔː. rəl 'sepsis
oral sepsis گندایی دهانی ( ا ) : عفونت دهان که با جذب سموم، باعث بیماری عمومی می شود. ˈɔː. rəl 'sepsis
focal sepsis گندایی کانونی ( اسم ) : کانون موضعی عفونت که نشانه های عمومی ایجاد می کند. ˈfəʊkl̩ 'sepsis
focal sepsis گندایی کانونی ( اسم ) : کانون موضعی عفونت که نشانه های عمومی ایجاد می کند. ˈfəʊkl̩ 'sepsis
focal sepsis گندایی کانونی ( اسم ) : کانون موضعی عفونت که نشانه های عمومی ایجاد می کند. ˈfəʊkl̩ 'sepsis
sensory overload بیش بار حسی ( ا ) : قرار گرفتن در معرض نورهای شدید، موسیقی بلند و سر و صدای مداوم که ممکن است منجر به اضطراب، گیجی و سردرد شود. این ...
sensory overload بیش بار حسی ( ا ) : قرار گرفتن در معرض نورهای شدید، موسیقی بلند و سر و صدای مداوم که ممکن است منجر به اضطراب، گیجی و سردرد شود. این ...
protein sensitization حساسیت زایی به پروتئین ( اسم ) : وضعیتی که در یک فرد به هنگام جذب یک پروتئین خارجی توسط بدن، رخ می دهد ( به عنوان مثال، کهیر ز ...
protein sensitization حساسیت زایی به پروتئین ( اسم ) : وضعیتی که در یک فرد به هنگام جذب یک پروتئین خارجی توسط بدن، رخ می دهد ( به عنوان مثال، کهیر ز ...
special sense حس ویژه ( اسم ) : هر یک از حواس و قوای بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی، چشایی و حس عضلانی که از طریق آن، تأثیرات محیط دریافت و درک می شو ...
special sense حس ویژه ( اسم ) : هر یک از حواس و قوای بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی، چشایی و حس عضلانی که از طریق آن، تأثیرات محیط دریافت و درک می شو ...
special sense حس ویژه ( اسم ) : هر یک از حواس و قوای بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی، چشایی و حس عضلانی که از طریق آن، تأثیرات محیط دریافت و درک می شو ...
به self examination of testes مراجعه شود
secondary deposit رسوب ثانویه ( ا ) : استقرار سلول های سرطانی در بافت ها یا اندام های مختلف در مرحله دست اندازی و رشد و ایجاد تومور جدید در آنجا sekə ...
secondary deposit رسوب ثانویه ( ا ) : استقرار سلول های سرطانی در بافت ها یا اندام های مختلف در مرحله دست اندازی و رشد و ایجاد تومور جدید در آنجا sekə ...
= scintigraphy
round celled sarcoma گوشت چنگار گرد یاخته ( اسم ) : یک تومور بسیار بدخیم، متشکل از یک نوع اولیه سلول raʊnd seld 'sɑ:'kəʊmə
round celled sarcoma گوشت چنگار گرد یاخته ( اسم ) : یک تومور بسیار بدخیم، متشکل از یک نوع اولیه سلول raʊnd seld 'sɑ:'kəʊmə
melanotic sarcoma گوشت چنگار سیاهکی ( اسم ) : نوع بسیار بدخیم سارکوم که با ملانین، رنگدانه دار شده است. ˌmeləˈnɑtɪk 'sɑ:'kəʊmə
melanotic sarcoma گوشت چنگار سیاهکی ( اسم ) : نوع بسیار بدخیم سارکوم که با ملانین، رنگدانه دار شده است. ˌmeləˈnɑtɪk 'sɑ:'kəʊmə
melanotic sarcoma گوشت چنگار سیاهکی ( اسم ) : نوع بسیار بدخیم سارکوم که با ملانین، رنگدانه دار شده است. ˌmeləˈnɑtɪk 'sɑ:'kəʊmə
chronic salpingitis لوله رحم آماس مزمن ( اسم ) : نوعی التهاب لوله های رحمی با شدت کمتر از نوع حاد که ممکن است عفونت مربوط با آن از طریق خون منتقل شو ...
chronic salpingitis لوله رحم آماس مزمن ( اسم ) : نوعی التهاب لوله های رحمی با شدت کمتر از نوع حاد که ممکن است عفونت مربوط با آن از طریق خون منتقل شو ...
chronic salpingitis لوله رحم آماس مزمن ( اسم ) : نوعی التهاب لوله های رحمی با شدت کمتر از نوع حاد که ممکن است عفونت مربوط با آن از طریق خون منتقل شو ...
salivary fistula ناسور بزاقی ( ا ) : سوراخی غیرطبیعی بر روی پوست صورت که به یک مجرا یا غده بزاقی منتهی می شود. sə'laivəri ˈfɪs. tʃə. lə
salivary fistula ناسور بزاقی ( ا ) : سوراخی غیرطبیعی بر روی پوست صورت که به یک مجرا یا غده بزاقی منتهی می شود. sə'laivəri ˈfɪs. tʃə. lə