پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٣٥١)
tendon grafting پیوند زردپی ( ا ) : عمل جراحی که در آن، نقص یک تاندون با پیوند از تاندون دیگر ترمیم می شود. 'tendən ɡrɑːftiŋ
tendon grafting پیوند زردپی ( ا ) : عمل جراحی که در آن، نقص یک تاندون با پیوند از تاندون دیگر ترمیم می شود. 'tendən ɡrɑːftiŋ
tendon grafting پیوند زردپی ( ا ) : عمل جراحی که در آن، نقص یک تاندون با پیوند از تاندون دیگر ترمیم می شود. 'tendən ɡrɑːftiŋ
normal temperature درجه حرارت طبیعی ( ا ) : دمای طبیعی بدن انسان که معمولاً ۳۷ درجه سانتیگراد بوده و در اوایل صبح کمی کاهش و در شب کمی افزایش می یاب ...
normal temperature درجه حرارت طبیعی ( ا ) : دمای طبیعی بدن انسان که معمولاً ۳۷ درجه سانتیگراد بوده و در اوایل صبح کمی کاهش و در شب کمی افزایش می یاب ...
normal temperature درجه حرارت طبیعی ( ا ) : دمای طبیعی بدن انسان که معمولاً ۳۷ درجه سانتیگراد بوده و در اوایل صبح کمی کاهش و در شب کمی افزایش می یاب ...
target cell یاخته هدف ( ا ) : 1. سلولی که به صورت انتخابی توسط یک عامل خاص ( مثلاً ویروس، دارو یا هورمون ) تحت تأثیر قرار می گیرد. ؛ 2. هر یک از گلبو ...
= meibomian cyst
target cell یاخته هدف ( ا ) : هر یک از گلبول های قرمز مسطح غیرطبیعی که در بیماری های کبد و طحال و در هموگلوبینوپاتی ها دیده می شوند. هموگلوبین به صور ...
target cell یاخته هدف ( ا ) : هر یک از گلبول های قرمز مسطح غیرطبیعی که در بیماری های کبد و طحال و در هموگلوبینوپاتی ها دیده می شوند. هموگلوبین به صور ...
target cell یاخته هدف ( ا ) : هر یک از گلبول های قرمز مسطح غیرطبیعی که در بیماری های کبد و طحال و در هموگلوبینوپاتی ها دیده می شوند. هموگلوبین به صور ...
talipes calcaneus پاچنبری پاشنه ای ( ا ) : پاچنبری که در آن، در حالت ایستاده فقط پاشنه پا زمین را لمس می کند. t�lipi:z 'k�l'keiniəs
talipes calcaneus پاچنبری پاشنه ای ( ا ) : پاچنبری که در آن، در حالت ایستاده فقط پاشنه پا زمین را لمس می کند. t�lipi:z 'k�l'keiniəs
tachyphrenia تندذهنی ( ا ) : بیش فعالی فرآیندهای ذهنی ˌt�k. ɪˈfriːnɪə
tachyphrenia تندذهنی ( ا ) : بیش فعالی فرآیندهای ذهنی ˌt�k. ɪˈfriːnɪə
tachyphrenia تندذهنی ( ا ) : بیش فعالی فرآیندهای ذهنی ˌt�k. ɪˈfriːnɪə
ventricular systole انقباض قلب بطنی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از بطن چپ به درون آئورت و از بطن راست به درون شریان ریوی پمپ می شود. venˈtrɪ ...
ventricular systole انقباض قلب بطنی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از بطن چپ به درون آئورت و از بطن راست به درون شریان ریوی پمپ می شود. venˈtrɪ ...
ventricular systole انقباض قلب بطنی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از بطن چپ به درون آئورت و از بطن راست به درون شریان ریوی پمپ می شود. venˈtrɪ ...
atrial systole انقباض قلب دهلیزی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از دهلیزها به درون بطن ها پمپ می شود. ˈeɪ. tri. əl 'sistəli
atrial systole انقباض قلب دهلیزی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از دهلیزها به درون بطن ها پمپ می شود. ˈeɪ. tri. əl 'sistəli
atrial systole انقباض قلب دهلیزی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از دهلیزها به درون بطن ها پمپ می شود. ˈeɪ. tri. əl 'sistəli
subjective symptom نشانه ذهنی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند درد، خارش، سرگیجه و غیره ) که فقط برای بیمار قابل درک است. səbˈdʒek. tɪv 'simptəm
subjective symptom نشانه ذهنی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند درد، خارش، سرگیجه و غیره ) که فقط برای بیمار قابل درک است. səbˈdʒek. tɪv 'simptəm
signal symptom نشانه اخطار ( ا ) یک حس، پیش درامد و یا تجربه ذهنی دیگر که نشان دهنده یک صرع قریب الوقوع یا تشنج دیگر می باشد. ˈsɪɡ. nəl 'simptəm
signal symptom نشانه اخطار ( ا ) یک حس، پیش درامد و یا تجربه ذهنی دیگر که نشان دهنده یک صرع قریب الوقوع یا تشنج دیگر می باشد. ˈsɪɡ. nəl 'simptəm
presenting symptom نشانه نمایان ( اسم ) : نشانه یا گروهی از نشانه ها که بیمار از آنها شکایت داشته و یا برای تسکین آن تلاش می کند. ˈprez. əntiŋ 'simp ...
presenting symptom نشانه نمایان ( اسم ) : نشانه یا گروهی از نشانه ها که بیمار از آنها شکایت داشته و یا برای تسکین آن تلاش می کند. ˈprez. əntiŋ 'simp ...
objective symptom نشانه عینی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند رنگ پریدگی، تند شدن نبض یا تنفس، بی قراری و غیره ) که غیر از خود بیمار، دیگران نیز آن را حس م ...
objective symptom نشانه عینی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند رنگ پریدگی، تند شدن نبض یا تنفس، بی قراری و غیره ) که غیر از خود بیمار، دیگران نیز آن را حس م ...
dissociation symptom نشانه گسستگی ( ا ) : بی حسی نسبت به درد و گرما و سرما، بدون اختلال در حس لامسه dɪˌsəʊ. ʃiˈeɪ. ʃən 'simptəm
dissociation symptom نشانه گسستگی ( ا ) : بی حسی نسبت به درد و گرما و سرما، بدون اختلال در حس لامسه dɪˌsəʊ. ʃiˈeɪ. ʃən 'simptəm
cardinal symptoms نشانه های اصلی ( ا. ج ) : ۱. نشانه هایی که برای پزشک بیشترین اهمیت را داشته و هویت بیماری را مشخص می کنند؛ ۲. نشانه هایی که در درجه ...
cardinal symptoms نشانه های اصلی ( ا. ج ) : ۱. نشانه هایی که برای پزشک بیشترین اهمیت را داشته و هویت بیماری را مشخص می کنند؛ ۲. نشانه هایی که در درجه ...
Mount Catheter کتتر مانت ( ا ) : وسیله ای جانبی که در سیستم های تنفسی و بیهوشی به عنوان رابط بین لوله داخل نایی یا ماسک حنجره ای و دستگاه تنفس مصنوعی ...
Mount Catheter کتتر مانت ( ا ) : وسیله ای جانبی که در سیستم های تنفسی و بیهوشی به عنوان رابط بین لوله داخل نایی یا ماسک حنجره ای و دستگاه تنفس مصنوعی ...
Mount Catheter کتتر مانت ( ا ) : وسیله ای جانبی که در سیستم های تنفسی و بیهوشی به عنوان رابط بین لوله داخل نایی یا ماسک حنجره ای و دستگاه تنفس مصنوعی ...
= tension suture
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
everting suture بخیه برگرداننده ( اسم ) : نوعی بخیه تشکی که لبه ها را به سمت بیرون می چرخاند تا نزدیک شدگی بیشتری ایجاد کند. ɪˈvɜːtiŋ 'su:tʃə
everting suture بخیه برگرداننده ( اسم ) : نوعی بخیه تشکی که لبه ها را به سمت بیرون می چرخاند تا نزدیک شدگی بیشتری ایجاد کند. ɪˈvɜːtiŋ 'su:tʃə
continuous suture بخیه پیوسته یا ممتد ( اسم ) : نوعی دوخت زخم با یک طول بخیه و بدون قطع کردن نخ در بین بخیه ها kənˈtɪn. ju. əs 'su:tʃə
continuous suture بخیه پیوسته یا ممتد ( اسم ) : نوعی دوخت زخم با یک طول بخیه و بدون قطع کردن نخ در بین بخیه ها kənˈtɪn. ju. əs 'su:tʃə
continuous suture بخیه پیوسته یا ممتد ( اسم ) : نوعی دوخت زخم با یک طول بخیه و بدون قطع کردن نخ در بین بخیه ها kənˈtɪn. ju. əs 'su:tʃə
condylar لقمه ای ( ص ) : مربوط به لقمه های استخوانی ˈkɒn. dɪ. lə
supracondylar فوق لقمه ای ( ص ) : مربوط به بالای لقمه های استخوانی ˌsuː. prəˈkɒn. dɪ. lə
supracondylar فوق لقمه ای ( ص ) : مربوط به بالای لقمه های استخوانی ˌsuː. prəˈkɒn. dɪ. lə