محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iridopupillary: [پزشکی] عنبیه ای مردمکی: مربوط به ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ipsilateral: [پزشکی] همان طرفه: موثر بر همان سمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iridoschisis: [پزشکی] شکاف عنبیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irregular: [پزشکی] نامنظم، بی قاعده، نامرتب، غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irrigation: [پزشکی] شستشو: شستشوی یک لوله، حفره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iris: [پزشکی] عنبیه: حلقه ی رنگی عضلانی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isocellular: [پزشکی] جوریاخته: مرکب از یاخته های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ischiorectal: [پزشکی] ایسکیورکتال، نیشمنگاهی راست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ischiorectal: [پزشکی] ایسکیورکتال، نیشمنگاهی راست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ischium: [پزشکی] استخوان نشیمن گاهی: قسمت تح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ischium: [پزشکی] استخوان نشیمن گاهی: قسمت تح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ixodiasis: [پزشکی] بیماری ناشی از کنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ixodiasis: [پزشکی] بیماری ناشی از کنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

karyoclasis: [پزشکی] خردشدن و شکستن هسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

karyogenesis: [پزشکی] کاریوژنز، هسته زایی: تشکیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

karyotype: [پزشکی] کاریوتایپ: تصویر کروموزومها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keratohelcosis: [پزشکی] زخم شدگی قرنیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keratohelcosis: [پزشکی] زخم شدگی قرنیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keratoplasty: [پزشکی] پیوند قرنیه: جراحی پلاستیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keratoplasty: [پزشکی] پیوند قرنیه: جراحی پلاستیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keratin: [پزشکی] کراتین: هر عضو از خانواده پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keratin: [پزشکی] کراتین: هر عضو از خانواده پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keratosis: [پزشکی] ( هرگونه ) رشد شاخی پوست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ketoacidosis: [پزشکی] کتواسیدوز: اسیدوز همراه با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kidney: [پزشکی] کلیه: عضو تصفیه ی خون و دفع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kleptomania: [پزشکی] دزدی بیمارگون: انگیزه ی بیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kinesis: [پزشکی] حرکت، جنبش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

koilonychia: [پزشکی] ناخن قاشقی: رشد ناخن های نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee: [پزشکی] زانو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kraurosis: [پزشکی] چروکیدگی و خشکی یک قسمت از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kraurosis: [پزشکی] چروکیدگی و خشکی یک قسمت از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kymograph: [پزشکی] دستگاه ثبت امواج ( نوسانات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kymograph: [پزشکی] دستگاه ثبت امواج ( نوسانات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kyphosis: [پزشکی] کیفوز، گوژپشتی: افزایش تحدب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sentinel event: "رویداد نگهبان " یا حادثه و خطای جب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentinel event: "رویداد نگهبان " یا حادثه و خطای جب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labium: [پزشکی] لب، ساختار لب شکل ( شبه لب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labium: [پزشکی] لب، ساختار لب شکل ( شبه لب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labyrinthitis: [پزشکی] لابیرنتیت: التهاب لابیرنت ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labor: [پزشکی] زایمان: خروج نوزاد از مهبل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lacrimal apparatus: [پزشکی] دستگاه اشکی: سیستم تولید اش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lacrimation: [پزشکی] ترشح اشک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lacrimal sac: [پزشکی] کیسه ی اشکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lacrimal sac: [پزشکی] کیسه ی اشکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lactose: [پزشکی] لاکتوز: قند موجود در شیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lactose: [پزشکی] لاکتوز: قند موجود در شیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laminectomy: [پزشکی] لامینکتومی: برداشتن قوس خلف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laminectomy: [پزشکی] لامینکتومی: برداشتن قوس خلف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laparoscope: [پزشکی] لاپاروسکوپ: وسیله ای برای د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laparoscope: [پزشکی] لاپاروسکوپ: وسیله ای برای د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laparotomy: [پزشکی] لاپاروتومی: برش دیواره ی شک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laparotomy: [پزشکی] لاپاروتومی: برش دیواره ی شک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lamina: [پزشکی] لایه، ورقه، تیغه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lens: [پزشکی] لنز، عدسی: ساختار شفاف محدب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laryngeal: [پزشکی] حنجره ای: مربوط به حنجره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

larynx: [پزشکی] حنجره: قسمت فوقانی و گسترش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leiomyoma: [پزشکی] لیومیوم: تومور خوش خیم مشتق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leukemia: [پزشکی] لوسمی: سرطان گلبولهای سفید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lentiform: [پزشکی] عدسی شکل: شبیه به عدسی ( لن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lethal: [پزشکی] مُهلک، کُشنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leptophonia: [پزشکی] لپتوفونی: باریک و نازک شدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leptophonia: [پزشکی] لپتوفونی: باریک و نازک شدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leukorrhea: [پزشکی] لوکوره: ترشح سفیدرنگ ( از م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leukorrhea: [پزشکی] لوکوره: ترشح سفیدرنگ ( از م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leukocytosis: [پزشکی] لوکوسیتوز: افزایش تعداد گوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leukoplakia: [پزشکی] لولکوپلاکی: لکه ی سفید ضخیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levocardia: [پزشکی] وضعیت طبیعی قلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

levocardia: [پزشکی] وضعیت طبیعی قلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lienopathy: [پزشکی] ( هرگونه ) بیماری طحال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lienopathy: [پزشکی] ( هرگونه ) بیماری طحال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limosis: [پزشکی] گرسنگی غیرطبیعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limosis: [پزشکی] گرسنگی غیرطبیعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lipase: [پزشکی] لیپاز: آنزیمی که چربی را هض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lipase: [پزشکی] لیپاز: آنزیمی که چربی را هض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lipoma: [پزشکی] لیپوم: تومور سلول های چربی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lipid: [پزشکی] لیپید: گروهی از ترکیبات آلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lipophilic: [پزشکی] چربی دوست: متمایل به ( جذب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lithiasis: [پزشکی] لیتیاز، سنگ سازی: ( وضعیت ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liver: [پزشکی] کبد، جگر: غده ی بزرگی در قس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lobectomy: [پزشکی] لوبکتومی: برداشتن یک لوب ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lobectomy: [پزشکی] لوبکتومی: برداشتن یک لوب ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loin: [پزشکی] کمر، صُلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lobe: [پزشکی] لوب، تکه، قسمت، قطعه، نرمه، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lordosis: [پزشکی] لوردوز، کاوپشتی: انحنای غیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lophotrichous: [پزشکی] دارای دو یا چندتاژک در یک ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lumbar region: [پزشکی] ناحیه ( منطقه ) ی کمر ( ی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luminescence: [پزشکی] نورافشانی، درخشندگی: تابش و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lumen: [پزشکی] حفره: سوراخ مرکزی درون یک ل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lower back: [پزشکی] کمر: قسمت تحتانی پشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymph: [پزشکی] لنف: مایع شفاف شبه پلاسما د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lung: [پزشکی] ریه، شش: عضو اسفنجی مخروطی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lymph node: [پزشکی] گره ( عقده ) لنفاوی: توده ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymph node: [پزشکی] گره ( عقده ) لنفاوی: توده ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lymph vessel: [پزشکی] رگ لنفاوی: عروقی که لنف درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymph vessel: [پزشکی] رگ لنفاوی: عروقی که لنف درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lymphadenitis: [پزشکی] لنفادنیت: التهاب گره لنفاوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymphadenitis: [پزشکی] لنفادنیت: التهاب گره لنفاوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lymphangiogram: [پزشکی] لنف رگ نگاری: تصویربرداری ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymphangiogram: [پزشکی] لنف رگ نگاری: تصویربرداری ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymphocyte: [پزشکی] لنفوسیت، لنف یاخته: گلبول س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lymphoid: [پزشکی] لنفوئید: 1. شبیه به لنف یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitreous: [پزشکی] آبگینه، زجاجی: مربوط به یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vitrectomy: [پزشکی] برداشتن زجاجیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitrectomy: [پزشکی] برداشتن زجاجیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visual examination: [پزشکی] مشاهده و معاینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visual examination: [پزشکی] مشاهده و معاینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viscera: [پزشکی] احشاء: ارگانهای داخلی بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital: [پزشکی] حیاتی: ضروری برای ( یا مربو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viral: [پزشکی] ویروسی: مربوط به ویروس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vestibule: [پزشکی] دهلیز: اطاقی در گوش داخلی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virile: [پزشکی] نرینه، مردانه: مربوط به جنس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viremia: [پزشکی] وجود ویروس در خون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virus: [پزشکی] ویروس: نوعی از عوامل عفونی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vessel: [پزشکی] رگ: لوله یا مجرایی برای انت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visceral: [پزشکی] احشایی: مربوط به ارگانهای د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vestibulotomy: [پزشکی] دهلیز بری: برش دهلیز گوش دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vestibulotomy: [پزشکی] دهلیز بری: برش دهلیز گوش دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vesiculogram: [پزشکی] مثانه نگاشت: فیلم رادیوگراف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vesiculogram: [پزشکی] مثانه نگاشت: فیلم رادیوگراف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertebra: [پزشکی] مهره: هر یک از 26 استخوان ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verruca: [پزشکی] زگیل کف پایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ventilation: [پزشکی] تهویه: عبور هوا در سیستم تن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venule: [پزشکی] سیاهرگچه: رگ کوچکی که خون ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ventrolateral: [پزشکی] شکمی - جانبی: مربوط به سمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vermicide: [پزشکی] کرم کش: فراورده ی مورداستفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vasospasm: [پزشکی] اسپاسم ( انقباض ناگهانی ) ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vasodilation: [پزشکی] گشادگی رگ ( عروق خون )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venous: [پزشکی] وریدی: مربوط به سیاهرگ ( ور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

macroscopic: [پزشکی] ماکروسکوپی: به اندازه ای بز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malnutrition: [پزشکی] سوء تغذیه: عدم تعادل بین آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malabsorption: [پزشکی] سوء جذب: جذب ضعیف مواد مغذی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

malformed fetus: [پزشکی] جنین ناقص الخلقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malformed fetus: [پزشکی] جنین ناقص الخلقه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malleolar: [پزشکی] مربوط به استخوان چکشی malle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malleolar: [پزشکی] مربوط به استخوان چکشی malle ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

malleous: [پزشکی] استخوان چکشی ( یکی از سه اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malleous: [پزشکی] استخوان چکشی ( یکی از سه اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammoplasty: [پزشکی] ماموپلاستی: جراحی پلاستیک پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammoplasty: [پزشکی] ماموپلاستی: جراحی پلاستیک پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandible: [پزشکی] ( استخوان ) فک تحتانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matrix: [پزشکی] قالب: ماده ی زمینه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maxilla: [پزشکی] ( استخوان ) فک فوقانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maxillomandibular: [پزشکی] مربوط به فک فوقانی و تحتانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maxillomandibular: [پزشکی] مربوط به فک فوقانی و تحتانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meatotomy: [پزشکی] برش مئاتوس ( بینی یا ادراری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meatotomy: [پزشکی] برش مئاتوس ( بینی یا ادراری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mediastinoscopy: [پزشکی] میان سینه بینی: معاینه ی آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mediastinoscopy: [پزشکی] میان سینه بینی: معاینه ی آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meatus: [پزشکی] روزنه، مجرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical: [پزشکی] طبی، پزشکی: مربوط به طب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mediastinum: [پزشکی] میان سینه: فضای بین ریه ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medullary: [پزشکی] 1. مربوط به بصل النخاع 2. م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical speciality: [پزشکی] تخصص پزشکی ( و درمانی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medulla oblongata: [پزشکی] بصل النخاع، پیازمغز: قسمتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

megacephaly: [پزشکی] بزرگ شدن ( غیرطبیعی ) سر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

megacephaly: [پزشکی] بزرگ شدن ( غیرطبیعی ) سر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

melanin: [پزشکی] ملانین: رنگ دانه ی تیره ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melanin: [پزشکی] ملانین: رنگ دانه ی تیره ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

megalomania: [پزشکی] خود بزرگ بینی: بیش از حد به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

megacolon: [پزشکی] مگاکولون: بزرگ شدن کولون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valvulotome: [پزشکی] دریجه بر: وسیله ی برش ( یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varix: [پزشکی] واریس: ورید متورم و پیچ خور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

varicotomy: [پزشکی] واریس بری: برش ( به داخل یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varicotomy: [پزشکی] واریس بری: برش ( به داخل یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vagina: [پزشکی] واژن، مهبل، زه راه: لوله عض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valve: [پزشکی] دریچه: ساختاری که باعث می ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaccine: [پزشکی] واکسن، مایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaccination: [پزشکی] مایه کوبی، واکسیناسیون: ایج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vagotomy: [پزشکی] واگ بری: برش عصب واگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vaginometer: [پزشکی] مهبل سنج: وسیله ای اندازه گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaginometer: [پزشکی] مهبل سنج: وسیله ای اندازه گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vagus: [پزشکی] عصب واگ: دهمین عصب جمجمه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vagus: [پزشکی] عصب واگ: دهمین عصب جمجمه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ulerythema: [پزشکی] جوشگاه همراه با قرمزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulerythema: [پزشکی] جوشگاه همراه با قرمزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ulotomy: [پزشکی] لثه بری: برش لثه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulotomy: [پزشکی] لثه بری: برش لثه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulcer: [پزشکی] زخم: ضایعه ای در پوست یا غش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulnar: [پزشکی] اولنار: مربوط به استخوان دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ultraviolet: [فیزیک] فرابنفش: ماوراء انتهای بنفش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulna: [پزشکی] زندزیرین: استخوان داخلی ساع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umbilical: [پزشکی] نافی: مربوط به ناف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umbilical cord: [پزشکی] بندناف: ساختاری که جنین راب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconsciousness: [پزشکی] ناهوشیاری، ناخودآگاهی، بی ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconscious: [پزشکی] ناخودآگاه، ناهوشیار، بی هوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ungual: [پزشکی] ناخنی: مربوط به ناخن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ungual: [پزشکی] ناخنی: مربوط به ناخن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urochezia: [پزشکی] دفع ادرار همراه با مدفوع ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urochezia: [پزشکی] دفع ادرار همراه با مدفوع ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urodynia: [پزشکی] میزدرد: درد در هنگام ادرار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ureterostenosis: [پزشکی] تنگی حالب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urethra: [پزشکی] میزراه، پیشابراه: لوله ای ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

urinary bladder: [پزشکی] مثانه: عضو دخیره کننده ی اد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urinary bladder: [پزشکی] مثانه: عضو دخیره کننده ی اد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uterus: [پزشکی] زهدان، رحم: عضوی که تخم بار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urethrotome: [پزشکی] میزراه بُر: وسیله ی برش پیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urethrotome: [پزشکی] میزراه بُر: وسیله ی برش پیش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urinary tract: [پزشکی] دستگاه ادراری: دستگاه دفع م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uvulotome: [پزشکی] ملازه بر: وسیله ای برای برش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uvula: [پزشکی] انگوره، ملازه، زبان کوچک: ت ...

١ سال پیش

مدال‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف)