kimiaaa - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chance: an opportunity

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exo: exo ( اکسو ) یک گروه پسرانه کره ای ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

too: این کلمه دو معنای مهم و کاربردی دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

safety: بی خطر امنیت ایمنی the state of not ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avoid: اجتناب کردن دوری کردن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solitary: تنها مجرد without other people

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clump: انبوه دسته توده a group of things o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flat: تخت صاف هموار even

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage: چمدان luggage

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hunt: جستجو کردن تفحص کردن ( search for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

produce: to bear or grow sth زاییدن تولید کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scold: blame with angry words فحاشی کردن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scold: blame with angry words فحاشی کردن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bloom: produce flowers شکفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improve: become or make sth better بهتر کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

styrofoam: polystyrene یونولیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how often: هر چند وقت یک بار/چند وقت به چند وق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adult: a full - grown person or animal no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alight: land on sth فرود آمدن , پیاده شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ape: a large monkey without a tail or wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attempt: try to do sth is dangerous or has n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bug: اسم:حشره , ساس فعل:اذیت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

develop: پرورش دادن توسعه دادن ایجاد کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill: صورتحساب قبض

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

century: a period of 100 years سده , قرن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: bear ایستادگی کردن / تحمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simply: just \ only . The reason we did not ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های kimiaaa