Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hawk: جار زدن و جنس فروختن، دوره گردی کر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hostile: ۱ ) خصومت آمیز She claimed her str ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

squat: ✔️ ( بدون اجازه یا حق قانونی ) در م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abode: Welcome to our humble abode خوش اوم ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shiver: لرزش، لرزیدن She turned pale and ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over time: در گذر زمان - با گذشت زمان - طی زما ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be through: 📌 ( Be through ( in/with 🔰تمام ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scrutiny: بررسی دقیق و موشکافانه To protect ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extortion: You accusing me of extortion? داری ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to think: ◾ ( . . . to think ( that فکرش رو ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rely on: ✅روی کسی یا چیزی حساب ( باز ) کردن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mutter: ?What are you muttering چی با خودت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

humility: humility: تواضع - فروتنی humanity : ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a fortune: ✔️ کاسبی کردن - پول خوب دراوردن - ث ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resentment: رنجش، دلخوری it still stirs resent ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: مطابق - در تطابق با 💠 Specific P ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گل و لای: mud Poor Kathy fell flat on her fa ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به جا گذاشتن: The flood waters fell, depositing m ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sideline: ✅از بازی یا معرکه خارج کردن ✅از گرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ferment: تخمیر شدن You make wine by leaving ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tips: انعام ( گارسون رستوران و غیره ) ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

universally: در همه جا a man who was universall ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernable: . . . However, with Russian Su - 3 ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapprochement: . e. g Saudi foreign minister arriv ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cryogenic: TSO Valve The venting direction fo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inaudible: غیر قابل شنیدن - ( صدای صحبت کردن ) ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collude: ✔️ ( در امور غیرقانونی ) همدستی کرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlie: . e. g Understanding project evalua ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: معنای دوستان: ✔️خودنمایی کردن ✔️جلو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: The closure of the factory brought ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double chin: . e. g Always put your tongue to th ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years to come: ✔️معنای دوستان سال های پیش رو - سال ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with something: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be passionate about: [Collocation] ✔️ اشتیاق داشتن در مو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep a journal: :Meaning to enter or record daily t ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literature: معنای دوستان: ✔️متون تحقیقی منتشر ش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive back: We didn't arrive back at the hotel ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonapplicable: نامربوط - مورد ندارد - بی ارتباط نا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialty store: فروشگاه هایی که بصورت تخصصی یک گروه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke: . e. g Trump ⭐pokes at⭐ Netanyahu, ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

augmented reality: . e. g . . . Smartphones have also ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moron: Noun :SYN imbecile

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbecile: Noun :SYN moron

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invigorated: 👈🏿?Why do artists create beautifu ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retarded: Adj :SYN imbecile

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a hard bargain: ⭐Drive a Hard Bargain⭐ To negotiate ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrossed: ✔️غرق ( در کاری ) . e. g When I w ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's quite a story: :Alternatives that's quite a story ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well crafted: ✔️ خوش ساخت I recently watched the ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious: conscious [adj] خودآگاه unconsci ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: dove !come my dove, don't be afraid ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passover: [Phrasal Verb] Pass over ✔️ترفیع ( ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: . e. g Donald Trump says he will as ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get an idea of something: یافتن ایده ای - بدست آوردن ایده ای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altitudinous: مرتفع - بلند - رفیع

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get involved in: علاقه پیدا کردن به کاری - جذب کاری/ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price point: قیمت فروش ( برای مصرف کننده ) Mea ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite often: اکثر مواقع - اکثر اوقات - غالب اوقا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mix and match: ترکیب و هماهنگ کردن چیدمان چند شی د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regretted: [Verb] regret past tense: regretted ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke emotions: برانگیختن احساسات Do you like art? ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go into: صرف کردن وقت، هنر، تلاش و انرژی در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamesmanship: Meaning: 1 ) Gamesmanship is the us ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: به خودی خود - فی نفسه اون right آخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch the light: برق زدن و درخشیدن زیر نور مصنوعی و ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have an eye for: چشم به چیزی داشتن مترصد بدست آوردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural experiences: تجربیات فرهنگی Meaning: Activities ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcendental: Meaning: beyond the limits of ordin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: تصویب کردن مثلاً یه قانون تو مجلس ی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggar: معنای آبادیس ✔️ ( انگلیس - محبت یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a concert: ✔️ کنسرت ارائه دادن - کنسرت گذاشتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstamped: کوبیده نشده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attorney: ⁦✔️⁩ وکیل دادگستری - وکیل دعاوی "M ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buffet car: بوفه قطار - واگن محل فروش مواد خورا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

package drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه پکیج ها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: ✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figured: در نظر گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spider: 1 ) Spiders and scorpions are membe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

static equipment: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐تجهیزات ثابت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه جزئیات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in earnest: جدی، با جدیت، با تصمیم مصمم In two ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stupid money: پول قلمبه و باد آورده ای که به طرز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumb money: سرمایه و پولی که سرمایه گذاران و اف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

licence plate: 1 ) noun NORTH AMERICAN a sign affi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defend: طرفداری کردن - دفاع کردن از 💠 Sci ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital punishment: Meaning: 1 ) Capital punishment, al ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restaurant car: رستوران قطار - غذاخوری قطار - کوپه/ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dinning car: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battery limit: معنای دوستمون: محدوده و ابتدای مسیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride shotgun: نشستن صندلی کنار راننده جلو خودرو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equipment foundation: ⭐فونداسیون تجهیزات مکانیکی و غیره⭐ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy doing something: to fancy doing something انجام کار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't fancy that: علاقه ای/میلی نداشتن به انجام کاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft foot: لقی پایه های دستگاه متحرک ( الکتروم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bracket segment: سیستم اهرم بندی ساعت اندیکاتور در ا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goad: تحریک کردن کسی به انجام کاری - بران ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the brakes: [استعاری] متوقف کردن کاری - دست کشی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measuring device: دستگاه ها و گیج های اندازه گیری از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job site: سایت کاری - محل فیزیکی اجرای پروژه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsolete: ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitable: adj مهمان نواز - مهمان دوست - مهمان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Log: Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil mist system: = oil mist lubrication = oil mist l ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble dry: Verb خشک کردن لباس ها بعد از شستشو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toned legs: پاهای خوش فرم Paris Hilton showcas ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timber: Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisional: 🗣️ پِر وِ ژِ ناٰل ADJECTIVE موقت ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devote a budget: اختصاص دادن بودجه معمولاً از طرف د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در خدمت شما هستم: I'm at your service.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't play at being ill: e. g. A: Pull up your sleeve, get ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready: حاضر شدن - آماده شدن A: Pull up yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrow: Drive arrow into something پرتاب ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive arrows: پرتاب کردن تیر/پیکان به سمت چیزی یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: ADJECTIVE به درد نخور - بی مصرف Ex ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act on: ۱ ) بر چیزی اثر گذاشتن - اثر کردن - ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appeal: noun ✅التماس - درخواست - تقاضا ✅در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip out: ( از دست ) لیز خوردن و افتادن

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tariff: NOUN 🗣️ تَریٖف UK 🗣️ تِرِف US ۱ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inch: کم کم پیش رفتن، ذره ذره جلو رفتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playbook: ۱ ) مجموعه تاکتیک ها ( مجموعه ای از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slave: [VERB] جون کندن - سخت کار کردن - ما ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play one's cards close to the chest: ALSO: play one's cards close to one ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

administrative leave: نوعی مرخصی اداری - تعلیقی باحقوق ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in tatters: ✔️ نابود شده ✔️ هیچی ازش نمونده DE ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurk: ✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB ۱ ) کمین کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue state: کشور یا دولتی که قوانین و عرف بین ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curves: انحناهای بدن زنان MEANING: - a cu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tread a tightrope: SYNs: - walk a tightrope - live ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightrope: [NOUN] موقعیت یا شرایط دشوار برای ا ...

٤ ماه پیش

مدال‌های Farhood