Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tenet: medical tenet اصول پزشکی psychologi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

default: ✅ عدم پرداخت بدهی، قصور در پرداخت ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

high dollar: بزرگ، مبلغ بالا ( معامله ) سنگین ق ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

customs official: مامور گمرک A customs official orde ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چربیدن: outweigh

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

emphases: emphasis: تاکید 🗣️ اِم فِ سِس ( چ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grin: grin: لبخند - تبسم grief: اندوه - غ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ایجاب کردن: warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fort: Fort : قلعه - دژ ( کوچک ) Fortress ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go on to: ✅دست یافتن ✅اتفاق افتادن Roozbeh C ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big box: فروشگاه های بزرگ که معمولاً زنجیره ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gaze: [Noun] نگاه خیره ( =stare ) 1 ) H ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pouch: کیسه کانگورو Kangaroos carry their ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lead to: SYN: Result in - Bring about منجر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand it to: دادن، ( دو دستی ) تحویل دادن چیزی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

only just: ✅به زور، به زحمت a close call/shav ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implement: ✅به کار بستن ✅به اجرا گذاشتن In my ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tread: VERB ✔️ ( روی چیزی ) راه رفتن - پا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tubby: چاقالو chubby=

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relief: ⁦✔️رفع، ⁩آزادی و رهایی US news Re ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i have no idea: نظری ندارم

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

did it: انجام شد یا انجامش دادم/دادیم/دادی/ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rack up: ییکی از معانی ش: ✔️ بالا اوردن ( ضر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reconcile: ✔️ ( اختلاف و غیره ) برطرف کردن - ر ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenet: medical tenet اصول پزشکی psychologi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

default: ✅ عدم پرداخت بدهی، قصور در پرداخت ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

command: تسلط His poor command of English w ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: اختلال - ایجاد مشکل و توقف در روش ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unforgiving: ✅بی رحم unforgiving disease بیماری ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abide: ✔️پابرجا ماندن ( به سوگند، قسم و غی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwind: ◾رفع کردن، از سر راه برداشتن ( گیر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

valid: معتبر The official explained patien ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hoe: ✔️فاحشه ( slang ) hoe noun [INS ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive: 1 ) The wedding day finally arrived ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer: The letter was lying on the table a ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall: ✔️ ( باران و برف ) آمدن [Bad Weathe ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get well: کنار آمدن، خوب بودن روابط ( با دیگر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wise guy: بچه زرنگ

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's not so funny: نخند، لب ت میترکه 💠 It's not so f ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spook: ✅ترساندن کسی Satoshi Was Really 👁 ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

allure: افسون، جاذبه، کشش، فریبایی، گیرایی، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get together: Let me get my thoughts together بذا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fancy: [Verb] to fancy somebody به کسی گرا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have back: ◾have somebody back [no passive] ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hard times: دوران سخت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catch up on something: جبران کردن یه کار عقب افتاده یا معن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

head down: معنای دوستمون ✔️روانه شدن به سمت جا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ticket inspector: مامور بلیط I feigned sleep when the ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nerve endings: پایانه های عصبی . E. g Messages tra ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel: 1 ) I feel like a drink دلم یه نوشی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sore: پوست/جای زخم The child continued p ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tailored: ✅اختصاصی :Meaning made or changed ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unsolicited: unsolicited offer noun [ C ] FINAN ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bust: مجسمه ی سر و شانه ها و بخش بالایی س ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shove: تنه ( زدن ) People were pushing an ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leisure: وقت آزاد He needed more leisure to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

streamer: کاغذ رنگی، نوار یا روبان رنگی و آو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intricate: ✔️ پر از جزئیات ظریف و درهم پیچیده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

courier: ⁦✔️⁩پیک، مامور پستی، نامه رسان Her ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hoard: ⁦✔️⁩گنجینه/مجموعه/کپه ای از چیزی با ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clandestine: ⁦[FORMAL] ✔️⁩ سری، محرمانه مترادف: ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

liable: [adj] مسئول، پاسخگو ( بار منفی داره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vacant: His eyes vacant چشم های بی سو/بی نو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

harmony: ✅توازن - همدلی to live in fear/pea ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outraged: ⁦✔️⁩شدیداً عصبانی، خشمگین Outraged� ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what is the matter: مشکل چیه؟

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

detour: ✔️راه انحرافی ( که هنگام تعمیر و بس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vase: NOUN 🗣️[وِیْس] یا [واٰز] گلدان ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bore: NOUN آدم خسته کننده و ملال آور A: ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرو کردن: try on=

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

almost done: تقریبا تمامه.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rear end: ✔️از عقب به اتومبیل دیگر زدن That ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don'ts: dos and don'ts بایدها و نبایدها

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deflate: مترادف: devalue - make smaller ✔️ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fence: ✅خودداری کردن، گوشه گیری کردن He t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distinctive: مشخص، متمایز Mars is sometimes ca ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hop: جهش، پرش ( کوتاه ) With his feet ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feed: [NOUN] ✔️ محتوا ( خبری ) e. g. a ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on: ✅دووم آوردن، تحمل کردن ✅پشت/سوار ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peaceful: صلح آمیز، بی سر و صدا و در صلح و ص ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

considerable: مهم، شایان توجه The offer constit ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ruby: یاقوت/لعل سرخ a brooch set with ru ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparative: تطبیقی، مقایسه ای A comparative s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

magnificent: باشکوه، مجلل، عظیم ارزشمند ⁦✔️⁩ خار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

then again: ضمنا

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pastry: confectionery قنادی - آجیل و خشکبار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape: ✔️به وضعیت بغرنج دچار شدن - در شرای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

طبقه بالا: upstairs We've finished decorating ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handy: بدرد بخور و پرکاربرد

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postpone: به تعویق انداختن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smash: معنای آبادیس: ✔️ خُرد کردن ( با سرو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

did it: انجام شد یا انجامش دادم/دادیم/دادی/ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thaw: ✔️ ( یخ و برف ) آب شدن A January t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مدیر عامل: CEO ( Chief Executive Officer )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

restrain: ✅خویشتن داری کردن Israel says more ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

integrity: ✔️ درستی و صداقت - راستی و امانت دا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hate: NOUN چیز تنفرانگیز، مایه ی انزجار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

struck: شوکه کردن/شدن It suddenly struck h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wit: ⁦✔️⁩هوش و ذکاوت comedy characteriz ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

insight: ✅فهم ✅ بینش ✅ آگاهی ✅اشراف The stu ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

by now: ✔️ تا به حال - تا الان - تا حال حاض ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hedgehog: جوجه تیغی He's been studying hedge ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get wrong: Don't get me wrong برداشت اشتباهی ا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

form: ✔️تشکیل شدن [Bad Weather] [Collocat ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

influx: سیل یا هجوم ( مثلاً مهاجران یا پن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mark: ◾اثر، تاثیر [noun] 1 ) The Romans l ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard frost: 1 ) A hard frost is a frost where b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنار گذاشتن: Put aside Cast aside

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قلمداد کردن: deem پنداشتن دانستن بر این باور بود ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fort: Fort : قلعه - دژ ( کوچک ) Fortress ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاب کردن: warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grin: grin: لبخند - تبسم grief: اندوه - غ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swim meet: مسابقه شنا

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چربیدن: outweigh

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pounce: VERB ۱ ) ( استعاری ) غنیمت شمردن فر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emphases: emphasis: تاکید 🗣️ اِم فِ سِس ( چ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprint: به سرعت دویدن ( مث برق و باد ) ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twit: mainly UK informal 🇬🇧 توئیٖت 🇺� ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eclipse: ⁦✔️⁩تحت الشعاع قرار دادن، سایه افک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customs official: مامور گمرک A customs official orde ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high dollar: بزرگ، مبلغ بالا ( معامله ) سنگین ق ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pompous: [ADJECTIVE] پرافاده - ( به ویژه رفت ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up with: معنای دوستان: ✔️ ملاقات کردن کسی با ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay a compliment: 1 ) pay ( someone ) a compliment : ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sore: My eyes feel sore چشام دچار سوزش شد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transphobic: adj ترنس هراس یا متنفر از افرادی ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogator: NOUN بازجو - بازپرس e. g. He said ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ticket inspector: مامور بلیط I feigned sleep when the ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shove: تنه ( زدن ) People were pushing an ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harmony: ✅توازن - همدلی to live in fear/pea ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leisure: وقت آزاد He needed more leisure to ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

streamer: کاغذ رنگی، نوار یا روبان رنگی و آو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: ✔️ پر از جزئیات ظریف و درهم پیچیده ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

courier: ⁦✔️⁩پیک، مامور پستی، نامه رسان Her ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head down: معنای دوستمون ✔️روانه شدن به سمت جا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allure: افسون، جاذبه، کشش، فریبایی، گیرایی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detour: ✔️راه انحرافی ( که هنگام تعمیر و بس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what is the matter: مشکل چیه؟

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liable: [adj] مسئول، پاسخگو ( بار منفی داره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vacant: His eyes vacant چشم های بی سو/بی نو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rear end: ✔️از عقب به اتومبیل دیگر زدن That ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on something: جبران کردن یه کار عقب افتاده یا معن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clandestine: ⁦[FORMAL] ✔️⁩ سری، محرمانه مترادف: ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hoard: ⁦✔️⁩گنجینه/مجموعه/کپه ای از چیزی با ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nerve endings: پایانه های عصبی . E. g Messages tra ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: She took out a quarter, dropped it ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

assert: ✅ اظهار داشتن - ( موکدا ) اعلام کرد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

work on: Straightforward meaning کار کردن رو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

timeless: adj معنای دوستان: عمری - با کیفیت - ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run down: 🔰دنبال کردن/رفتن ( سمت جایی/پایین، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bias: گرایش، تمایل به یک طرف 1 ) The st ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

casualty: ⁦✔️ ( جمع ) ⁩تلفات، قربانیان Deman ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outraged: ⁦✔️⁩شدیداً عصبانی، خشمگین Outraged� ...

٧ ماه پیش

مدال‌های Farhood