Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخزن اب گرم: boiler مخزن آب گرم ( در آب گرمکن ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با چشم بسته: blindfold He was blindfolded and dr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باصدای تالاپ یا تاپ تاپ زدن: thump ( باصدای تالاپ یا تاپ تاپ ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرون امدن از: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طوری که: 1 ) so as 2 ) so as to to change or ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طوری که: 1 ) so as 2 ) so as to to change or ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کربوهیدرات: abbreviation: carb کربوهیرات A deli ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کربوهیدرات: abbreviation: carb کربوهیرات A deli ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گروه اعزامی: expedition هیئت اعزامی، گروه اعزامی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come at: come at پیش آمدن، به سراغ آمدن The ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the 100 meters: ( مسابقه دو و میدانی ) دوی صد متر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوی صد متر: the 100 meters

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come after: به دنبال ( بعد از/قبل از ) کسی/چیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی غیرت: begger بی غیرت !come give uncle a k ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرگناه: vile پرگناه، گناه آمیز come god and ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دختر خوشگل: cutie ( زن یا دختر ) خوشگل، تو دل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باران: باران، هوای بارانی !come in out of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوای بارانی: wet هوای بارانی، باران !come in out ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: dove !come my dove, don't be afraid ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خانه: joint ( خودمانی ) خانه، ساختمان، م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلنگ: Pike کلنگ دو سر come down the pike ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یقین داشته باش: ( slang ) you bet

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شک نکن: ( slang ) !you bet

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منحصر شدن به: come down ( دلیل یا علت چیزی ) ختم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منتهی شدن به: come down ( دلیل یا علت چیزی ) ختم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ختم شدن به: come down ( دلیل یا علت چیزی ) ختم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don’t come somebody with me: E. g. Don’t come the poor strugglin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک دنده: obstinate یکدنده، لجباز My uncle Wa ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obstinate: obstinate یکدنده، لجباز My uncle Wa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have come a long way: to have made a lot of progress ایجا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have come a long way: to have made a lot of progress ایجا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come as a something: idiom come as a surprise/relief/blo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come as a something: idiom come as a surprise/relief/blo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تهدید کردن: intimidate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرمشق قرار دادن: 1 ) imitate 2 ) make a role - model

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سازش با مقتضیات محیط: accommodation

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dickens: عامیانه: شیطان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عجب: Jiminy عجب، شگفتا، ای داد!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عجب: Jiminy عجب، شگفتا، ای داد!

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شگفتا: Jiminy عجب، شگفتا، ای داد!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شگفتا: Jiminy عجب، شگفتا، ای داد!

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فائق امدن: عامیانه: lick

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go to blazes: برو به جهنم!

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موقعیت خوب: niche

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وضع خوشایند: niche

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدت کوتاهی: briefly

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برای مدت کوتاهی: briefly

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how's this for a twist: واسه تنوع این چطوره؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is this for a twist: واسه تنوع بخشی/ایجاد تغییر این چطور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک ذره: ace کمی، یک ذره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جستجو برای اذوقه: forage

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hell around: slang To cause or get into trouble ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این خط و این نشون: mark my words

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keep order: حفظ کردن نظم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep order: حفظ کردن نظم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و پا: limb E. g. As a presentable young m ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marseilles: بندر مارسی، فرانسه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i drop you: 1 ) a small drink of liquor; a smal ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crossing the road: If you cross something such as a ro ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسحور کننده: enchanting قشنگ، زیبا، دلربا، سح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوراب زنانه ساقه بلند: stockings جوراب زنانه سال بلند E. g ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوی گند دادن: بوی تعفن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنار گذاردن: When she was my age, she put a litt ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

religious sentiments: گرایش مذهبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روبه افول: waning رو به افول، رو به کمرنگ شدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روبه افول: waning رو به افول، رو به کمرنگ شدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم طرد شده: 1 ) parish 2 ) outcast پست، طبقه پا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call me any name: 1 ) To call someone names is a non ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dismal bore: آدم نچسب ملال آور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pompous ass: 🔰آدم خودخواه و از خود متشکر You k ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حاوی بودن: The technique, the brush strokes. E ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beat down prices: قیمت ها رو پایین آوردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay eyes on: چشم افتادن/انداختن به کسی یا چیزی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's too soon to tell: واسه گفتنش خیلی زوده!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what good does that do: چه فایده؟ چه سود؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قیمت گذاری کردن: tariff قیمت گذاشتن، قیمت گذاری کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make an occasion: جشن گرفتن، تفریح کردن و غیره E. g ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a pleasure: باعث افتخاره

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنده: slop ( شراب و غیره )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's too close in here: اینجا خیلی خفه است ( هوا ندارم )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طبقه وازده اجتماع: scum

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگل جامعه: scum طبقه وازده اجتماع، فرومایه، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be mean to me: بدجنسی نباش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't be mean to me: بدجنسی نباش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در جستجوی طعمه گشتن: prowl در جستجوی طعمه گشتن، در جستج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در جستجوی طعمه پرسه زدن: prowl در جستجوی طعمه گشتن، در جستج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگدلی: cruelty

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قساوت قلب: cruelty

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوچه پس کوچه: alleyway

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشمئزاز: revulsion

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to what purpose: به چه منظور؟ واسه چی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shrunken legs: پاهای آب رفته، پاهای کوتاه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پماد موی سر: pomade

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبتلا به گری: mangy

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرخک دار: measly

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واگن روباز: Ponies were used to pull the coal t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: خود/چیزی را کنار کشیدن، خود/چیزی ر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run off: فرار کردن، در رفتن John pulled him ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for as long as: تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for as long as: تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشتغال ذهنی: obsessed with

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be booked: پر بودن وقت، سر فرد شلوغ بودن ( مش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give away: ✔️به باد دادن، از دست دادن I became ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

going on: E. g. And whenever I would get anxi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be first in line: 1 ) to be likely to receive somethi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاندون زانو: hamstring

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

training: ورزش کردن He pulled a hamstring in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاندون اشیل: She has pulled her Achilles tendon ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش بردن: move along پیش بردن، به سمت جلو بر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gig: ✔️برنامه ی موسیقی ( به ویژه موسیقی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رسما اعلام کردن: denounce

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به لب داشتن: wear به لب داشتن ( پاسخ و. . . ) W ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wear their response: پاسخ به لب داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as a badge of honor: بعنوان مدال افتخار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grind culture: فرهنگ خرحمالی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تردستی کردن: Juggle

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چیز غریب و خنده دار: gig

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull out: ✔️ ترک کردن - خارج شدن - رها کردن ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull off: He pulled off his sweater او ژاکت ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمشک سیاه: raspberry

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساقه توخالی گیاه: cane

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غلط انداز: Misleading

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gutter filth: کثافت روان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crachis: ( French word ) The definition of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سربخاری: mantelpiece

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see that it is given to her: مراقبت کنید که آن به اون دختر داده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنبیه شدن: horsewhip

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در لفافه پیچیدن: cloak

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bygone age: دوران گذشته، گذشته ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دو پا را در یک کفش کردن: insist

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a post of trust: 1 ) Position of trust' is a legal t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بد گویی کردن از: malign

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the wilds of: 1 ) In an area of a place that is e ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میگساری کردن: dissipate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راضی شدن: satisfy

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قشنگی و ظرافت: elegance

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is this true of you: آیا این در مورد شما صدق میکند؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکر خدا: Mercifully

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cardinal weakness: ضعف اصلی/عمده/اساسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازار کهنه فروش ها: flea market

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my congratulations: تبریک میگم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیاطی زنانه: dressmaking shop

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستاصل: overwhelmed

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزش زیاد قائل شدن: treasure

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل و ترکیب: confirmation

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خرده کشاورز: peasant

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

until the end of time: برای همیشه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر دراوردن از چیزی: penetrate

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چیزهای بی اهمیت: trivia

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تشویق و تحسین: applause

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمایش جنبی: sideshow نمایش فرعی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باده نوشی به سلامتی کسی: pledge

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلخانه ای: hothouse

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

just as you say: هر چی شما بگید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just as you please: هر جور شما راحتید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i saw clearly the other day: به وضوح می بینم اون روزی رو که. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با جان و دل: faithfully

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull ahead: pull away جلو زدن The leader is pul ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: I spent the morning pulling up weed ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: She took out a quarter, dropped it ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grab for edge: Edge" here means an advantage E. g. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

application approved: The manufacturer used political pul ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: pull=take away A major partner has ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal influence: to use your personal influence to m ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government circles: These people have a lot of pull in ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قایق راندن: row

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرشیب: a difficult climb up a steep road ص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untimely death: مرگ نابهنگام untimely demise

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untimely death: مرگ نابهنگام untimely demise

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knife happy: 1 ) Someone who is always getting o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردک: laddie

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for purely venal reasons: به دلایل کاملا پولی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what utter balderdash: چه چرندیاتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ول خرجی کردن: We won a �15 million settlement in ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پول هدر دادن: splurge

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریخت و پاش: We've just splurged on new kitchen ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دریافت کننده وجه: دریافت کننده پول

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay by instalments: We agreed to pay for the car by ins ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay: 1 ) I've been saving all year to pa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bridge the gulf: =bridge the gap

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: Sugar E. g. Cheer up, sugar خوشحال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i believe: فکر کنم E. g. We're fellow passenge ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go in one package: با هم جور درآمدن ( جور شدن ) ، با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be due: انتظار می رود، موعدش است 1 ) The t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be due: انتظار می رود، موعدش است 1 ) The t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jack robinson: mythical person Multiple citations ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنفرانگیز: horrid هولناک و تنفرانگیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زمین چمن: lawn

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is high time: E. g. I think it is high time you t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با درستی: squarely

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soul of honor: The quality of knowing and doing wh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hired girl: کُلفَت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به سلامتی نوشیدن: toast

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دود هوا شدن: go up in smoke E. g. The world's go ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بر باد رفتن: go up in smoke E. g. The world's go ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به عهده گرفتن: کاری را عهده دار شدن - تقبل کردن مس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جلو خنده خود را گرفتن: keep a straight face

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human safety: سلامتی ( تندرستی ) انسان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep on top of: 1 ) Keep on top to stay informed. t ...

٨ ماه پیش

مدال‌های Farhood