Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up with someone: معنای دوستان ✅حرف زدن با کسی در مور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up: معنای دوستمون ✅با قرار قبلی کسی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shy away from: Do you like face - to - face conver ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sporadic: :Synonym - irregular - occasional ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sneak in: معنای دوستان ✅یواشکی وارد شدن ✅قایم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be into something: معنای کاربر محترم: ✔️ چیزی یا کاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

among others: بهترین معادل فارسی ش: ✅. . . و امثا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get along: ✅جور بودن ( با دیگران ) ، ساختن 1 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss out on: معنای دوستمون ✅miss an opportunity ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any single: Meaning used to emphasize that you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from time to time: گهگاه - گاهی اوقات What do you oft ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stereotype: 🔷prototype نمونه اولیه ( قطعه و . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

onetime: معنای دوستان ( فقط ) یکبار، یک بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

having said that: معنای دوستان اینم بگم که. . . ناگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free of charge: . e. g . . . In fact, the software ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brace: 🔶 خود را آماده ( مقابله با وقوع ات ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

task list: لیست/فهرست کار ( روزانه یا . . . ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crave: ( از ته دل ) خواستن ✅سخت نیاز داشتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

party animal: ?How do you usually spend your week ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punctual: ✅on time وقت شناس - خوش قول Which ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

general rule of thumb: بهترین معادل فارسی ش: حساب سر انگشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pressing: ✔️حاد - عاجل What are the advantag ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arthritis: ( بیماری ) آرتروز - ورم مفاصل ?How ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tailored: ✅اختصاصی :Meaning made or changed ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if my memory serves me right: ✅ اگه حافظه م درست یاری بکنه ⭐ ( i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if my memory serves me right: ✅ اگه حافظه م درست یاری بکنه ⭐ ( i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bullet points: ✅ آیتم های حائز اهمیت و کلیدی :Mea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: ✅طرح کلی ( بدون جزئیات ) - طرح ریزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

money pot: ✅قُلّک ( یا غُلّک ) . e. g Be car ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

money box: ✅قلک . e. g Be careful with errors ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

money box: ✅قلک . e. g Be careful with errors ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first and foremost: ✅ در درجه اول ✅ اول از همه ( اینکه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not my forte: :Meaning To not be one's area of ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not my forte: :Meaning To not be one's area of ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not to brag: ?Are you good at math Well, ⭐not t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: ✅ در وهله اول ( اینکه ) . . . ✅ او ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to his surprise: to her surprise to his surprise ✔️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to his surprise: to her surprise to his surprise ✔️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's high time: ✅ دیگه وقتشه که . . . ✅ خیلی وقت پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well thought of: ✔️از نظر دیگران/عموم مردم خوب و پسن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well thought of: ✔️از نظر دیگران/عموم مردم خوب و پسن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclination: ✔️ ( فکر و احساس ) تمایل - گرایش - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clear head: What do you do when you have a diff ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantonment: ✅a large training camp ?What kind ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

professorship: . e. g I've just been appointed to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissertation: ✅پایان نامه ( به ویژه پایان نامه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astounded: How would you feel if someone gave ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm always for convenience: ✔️همیشه دنبال راحتی ام ✔️هر جور /ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm always for convenience: ✔️همیشه دنبال راحتی ام ✔️هر جور /ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inspectorate: ✔️ ارگان/نهاد بازرسی ✔️ بازرسان A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspectorate: ✔️ ارگان/نهاد بازرسی ✔️ بازرسان A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to name a few: :Meaning giving only these as examp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loathe: ?Do you like science classes Not a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's such a shame: ✅خیلی باعث تأسفه، خیلی شرم آوره ?A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: ✅ایراد گیر، دیرپسند What factors d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on my own: ( اگه که ) به خودم باشه . . . ?Do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent: معنای دوستمون ✅صفتی ایست که کسی رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rile up: معنای دوستمون ✅لج کسی را درآوردن، ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puberty: Do you think you are more patient n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrupted: ✔️نامتمرکز ✔️دچار اختلال ✔️از هم گس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't help it: معنای دوستان ✅دست خودم نیست ✅نمی تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all of which: ✅که همه آن ها ?Do you think people ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courtesy: :Meaning - polite behavior that sh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run into: ✅ ( از نظر شخصیت یا اندیشه و غیره ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: ✅صورت گرفته How do children celebr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in wake of: در پی . . . به دنبال . . . متعاقب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in wake of: در پی . . . به دنبال . . . متعاقب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the wake of: After competing without hijab, Iran ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

natal day: Natal day' is a synonym for 'birthd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

natal day: Natal day' is a synonym for 'birthd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: معنای دوستمون ✅راست و ریس/حل و فصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yam: معنای دوستمون ✅قدیمی و با اصالت . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locate: ✅تعیین کردن ( حدود و ثغور یا مشخصات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivalent: معنای دوستمون ✅دودل، مردد ( مثلا چی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endorse: صحه گذاردن تایید کردن The first th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public utilities: Public utilities are meant to suppl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental services: ✅خدمات زیست محیطی The Environment ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

environmental services: ✅خدمات زیست محیطی The Environment ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airborne: ✅هوا برد، بوسیله هوا نقل و انتقال ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look out for: گوش به زنگ بودن منتظر کسی/چیزی بودن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical check in: معاینه پزشکی . . . And there's an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical check in: معاینه پزشکی . . . And there's an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

year on year: . . . In terms of age group, the o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amnesty: As part of an amnesty marking the r ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exemption: [NOUN] exemption: معافیت - بخشودگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exemption: [NOUN] exemption: معافیت - بخشودگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bugger: VULGAR SLANG BRITISH used as a term ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به همین دلیل: ▪️That's why . e. g ?Do you like w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke: What do you think are the benefits ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope with: ✅ از عهده چیزی برآمدن 1 ) Why woul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge in: معنای دوستمون ✅ غرق در چیزى شدن ✅ ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughtful: adjective معنای دوستمون: ✔️ مدام ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

satisfy: ✅رفع کردن، برطرف کردن ( نیاز - خواس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: SYN: Provide

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amiable: :Synonym Friendly

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grin: grin: لبخند - تبسم grief: اندوه - غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humility: humility: تواضع - فروتنی humanity : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

construct: ✅سازه . e. g Under general supervi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binding: ADJECTIVE ✅ الزام آور در مورد معاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

include: ✅دارا بودن - دارای ( چیزی ) بودن - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sovereignty: ✔️sovereignty: حق حاکمیت تلفظ: ساٰ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equity interest: . e. g While the company did not or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equity interest: . e. g While the company did not or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: ✅ اظهار داشتن - ( موکدا ) اعلام کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expatriate: Adj خارجی - غیر بومی ⭐"often short ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispenser: معنای دوستان ✔️ دستگاه تامین کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provision: ✔️ ( حقوق ) بند - ماده - شرط ( به ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arraign: Trump indicted in New York, expecte ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mug shot: معنای دوستمون: ✔️عکس صورت مجرمین ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offloading: FPSO ( Floating Production Storage ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrapnel: Israel says more than 30 rockets fi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restrain: ✅خویشتن داری کردن Israel says more ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worshipper: ✅نمازگزار There was no immediate c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enclave: ✅ ( بخشی از یک ناحیه یا کشور که از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judaise: ✅یهودی سازی . . . Two Palestinian ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

judaise: ✅یهودی سازی . . . Two Palestinian ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secure: ✔️ ( به طور قطعی ) به دست آوردن، کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direction: ✔️حکم، دستور، دستورالعمل The UK’s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop: ✔️ ( اختلاف ارتفاع دو سطح ) فرو افت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

DIP: NOUN ✔️ شیرجه - آب تنی ( به مدت کوت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head off: معنای دوستمون ✅مکانی را به منظور رف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head down: معنای دوستمون ✔️روانه شدن به سمت جا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canter: ✔️چهار نعل آهسته ( گام آهسته تر از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reverse course: Netanyahu reverses course on defens ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimate: ✅قانونی، برحق، به حق، ( پادشاه و غی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warring: ✔️در حال جنگ - درگیر جنگ Yemen’s H ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrarily: ✔️برپایه ی داوری و ترجیح فردی ( نه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play cat and mouse: 💎Play cat and mouse💎 Meaning: Tr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play cat and mouse: 💎Play cat and mouse💎 Meaning: Tr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play cat and mouse with: 💎Play cat and mouse💎 Meaning: Tr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play cat and mouse with: 💎Play cat and mouse💎 Meaning: Tr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mad as a box of frogs: 💎Mad As A Box Of ( Soapy ) Frogs💎 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mad as a box of frogs: 💎Mad As A Box Of ( Soapy ) Frogs💎 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crow about something: 💎crow about ( something ) 💎 1. L ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crow about something: 💎crow about ( something ) 💎 1. L ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: Verb ✔️موجب شروع کاری شدن، سبب شدن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indigenous: ✔️ذاتی، طبیعی، فطری، درون زاد ✔️بوم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swim with the tide: 💎swim with the tide💎 act in accor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swim with the tide: 💎swim with the tide💎 act in accor ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swim with stream: :Alternatives - swim with the tide ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swim with stream: :Alternatives - swim with the tide ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swim against the stream: :Alternatives - swim against the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swim against the stream: :Alternatives - swim against the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strain at: ⭐Strain at a Gnat and Swallow a Cam ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehabilitation: معنای دوستان: ✔️ اعادۀ اعتبار ✔️ با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squeeze out: ✔️obtain with difficulty ?A: How m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeler: ✔️حرف یا عملی که برای فهمیدن عقیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assimilate: معنای دوستمون ✔️شبیه کل شدن ✔️ ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lick one's wounds: 💎Lick One’s Wounds💎 Meaning: Res ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لانه: :den 👈🏿lion, . . . :lair 👈🏿fox ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لانه: :den 👈🏿lion, . . . :lair 👈🏿fox ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curfew: . e. g In some areas of US, ⭐a curf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpalatable: ✔️ناخوشایند - نامطلوب In short, an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equitable: ✅منصفانه - عادلانه De - dollarizat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pastime: :SYN entertainment - recreation - h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercurial: :Meaning someone who is mercurial f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by a hair: :SYN narrowly

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispense: ( معنای دوستمون ) ✔️صرفنظر یا حذف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snake oil: ✔️کلاهبرداری، شیادی، حقه بازی :SYN ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uptake: ✔️ ( عامیانه و informal ) درک، فهم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemplate: . . . This must be some big - ass ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bling: ✔️زرق و برق . . . This must be so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disposal: ✔️دسترس، در دسترس، در اختیار . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: ✔️ تشکیل دادن ( بخشی از چیزی ) - تش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way: Noun ✔️رفتار، طرز رفتار، روش برخورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

write off: ✔️write sb/sth off to decide that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: ✔️برآورد، پیش بینی ( از روی مدارک و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frail: :Meaning a frail person is not stro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

onto the next: 👈🏿used to show that you're 'on to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evolve: ✔️تکامل یافتن، دگرگونی پیوسته یافتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold feet: [Noun] 👈🏿 apprehension or doubt s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rear end: ✔️از عقب به اتومبیل دیگر زدن That ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bead: ⭐draw/get a bead on ( someone or so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilate: ✔️گشاد شدن یا کردن ( دیواره یا رگ ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god's holy trousers: :Meaning It is simply a way of expr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confirm: 💎Confirm - Confirmation [verb] con ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conform: 💎Conform - Conformity ⬅️[کِن "فُ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confront: ⬅️[کِن "فُ رم"] "conform" ⬅️[کِن " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allude: 🗣️اِلوود - غیرمستقیم اشاره کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opaque: مبهم، ناروشن، گنگ، ناواضح . . . V ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consolidate: محکم کردن - مستحکم کردن - تقویت کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out with: . . . . . . Khamenei on Monday ap ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

housing problems: :Meaning 1 Housing problems include ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trivial: :Meaning having little value or im ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentient: معنای دوستمون ✔️دارای درک و فهم و ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fold: ( صفت ساز و قیدساز ) - برابر :SYN ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residual: ( جمع ) پاداش بازیگر ( بابت هر تکرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petition: Noun عریضه Verb ( رسما یا به طور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bust: [verb] بازداشت کردن - ( برای بازداش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dopamine burst: :SYN Dopamine Blast A sudden feeli ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dopamine blast: :Meaning A sudden feeling of joy b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pragmatic reform: اصلاحات عملی . e. g Over time, the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

average person: فرد عادی - آدم معمولی - فردی مثل عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live like hogs in the fat house: Hogs are pigs. A 'fat house' is a p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thatta: :Meaning An expression of encourage ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hillbilly: ?You hear me talkin, hillbilly boy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divine: divine intervention دخالت خداوند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blaspheme: Don't blaspheme I said, don't do th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

requisite: :SYN required - needed - necessary ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood