Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling: مضطرب کننده - ناراحت کننده - آشفته ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguing: ۱ ) جالب توجه - جذاب - جلب توجه کنن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold significance: اهمیت داشتن برای :Meaning express ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay focused: حفظ کردن تمرکز - متمرکز ماندن روی م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

showcase: به معرض نمایش گذاشتن جلوه گر کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distraction: هر عاملی که باعث حواس پرتی و از دست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

late evening: اواخر شب و معمولاً قبل از خواب رو م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explore culture: آشنایی با مشخصات، ویژگی ها، زبان و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over time: در گذر زمان - با گذشت زمان - طی زما ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calming music: موسیقی آرامش بخش What do you do to ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tote: tote bag کیف بزرگ رو دوشی روباز Do ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run errands: معنای دوستان: ✔️ دنبال انجام خرده ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add interest: جلب توجه کردن - خواهان کردن - کشش و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stud earnings: گوشواره کوچک Meaning: A stud is a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cherish: عزیز شمردن - خوب توجه کردن از - حفظ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bold fashion: bold fashion style سبک مد جسورانه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

create looks: ایجاد کردن سر و وضع - پک و پوز - ری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

create moods: ✔️ حال و هوا خاصی ( غمگین - شاد - . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a rush: SYN: in a hurry دچار شتاب - عجله د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lock out: معنای دوستمون: پشت درب ماندن مثال: ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evoke emotions: برانگیختن احساسات Do you like art? ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curated setting: محیط - شرایط محیطی - زمینه انتخاب ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curated: adj انتخاب شده - گزیده شده curated ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural experiences: تجربیات فرهنگی Meaning: Activities ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: adj زیادتر از تاب و تحمل - تحمل ناپ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: چشم به چیزی داشتن مترصد بدست آوردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: adj معنای دوستان: عمری - با کیفیت - ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gift giving: compound adj صفت مرکب در ارتباط با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark conversation: جرقه زدن شروع گفتگو/سر صحبت Do you ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key chain: دسته کلید ( مجموعه کلیدها و حلقه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: Noun خوراک مختصر و سبک - میان وعده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent boutique: =independent shop Definition: 1 ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tend to: ✔️ معمولاً tend to prefer معمولاً ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

run a business: اداره کردن کسب و کار 1 ) She runs ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up a business: do business = بیزنس کردن - کاسبی کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pristine: adj بکر - دست نخورده تلفظ: [پریٖس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstamped: کوبیده نشده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give a concert: ✔️ کنسرت ارائه دادن - کنسرت گذاشتن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوط: oak 🗣️ [اُک] ۱ ) درخت بلوط ۲ ) چ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse: معنای آبادیس ✔️ ( دانه ی نیام دار و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tissue: دستمال - دستمال کاغذی 💠 She grabb ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch down: [Bad Weather] [Collocation] a torna ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vote out: Meaning: 1 ) If people vote out a p ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دور و بر: = دور و ور = حوالی ⭐معادل انگلیسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get over: معنی اولیه primer meaningش میشه؛ کن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jot down: jot something down to write somethi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sprain: [verb] پیچ خوردن مفاصل بدن - رگ به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

provide insight into: provide insight into در اختیار گذاش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vocation: حرفه SYN: profession - career

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dowel: [مکانیک] Bearing dowels = پین هایی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slinger ring: slinger ring= قطعه ای در سیستم روغن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slinger ring: slinger ring= قطعه ای در سیستم روغن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bust: مجسمه ی سر و شانه ها و بخش بالایی س ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dumb money: سرمایه و پولی که سرمایه گذاران و اف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap: [noun/verb] دستگاه قلاویز کردن مهره ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dinning car: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap: [اتصالات رزوه ای] قلاویز _ قلاویز ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die: ( مکانیک ) حدیده - بشکل حدیده در او ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tap drill: ⭐tap drill⭐ 1 ) A tap drill is a t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give over: give over تسلیم کردن/تحویل دادن یک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give over to: give something over to somebody/som ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surge: [noun] ( علم مکانیک ) پدیده زیانبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quality over quantity: ⭐quality over quantity⭐ Quality ov ...

٨ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٨ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lovie: عزیزم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lovie: عزیزم

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damas: ( اسپانیایی ) زنان، خانمها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damas: ( اسپانیایی ) زنان، خانمها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep right: ادامه دادن به حرکت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: کنار زدن کسی یا چیزی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got your father's eyes: چشات به بابات رفته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innocent civilians: افراد عادی بیگناه، شهروندان بیگناه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innocent civilians: افراد عادی بیگناه، شهروندان بیگناه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard ass: کله شق

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

greaser: لات، اوباش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greaser: لات، اوباش

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aye: چشم، بله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aye: چشم، بله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hassle: عذاب، زجر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

every now and then: هر از چند گاه، گاه و بیگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get well: کنار آمدن، خوب بودن روابط ( با دیگر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get well: get well=get along well

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ledge: لبه پرتگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ledge: لبه پرتگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uni: uni=university مخفف دانشگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uni: uni=university مخفف دانشگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay down: دست از سر کسی/چیزی برداشتن ( و اونو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precursor: :Synonym forerunner predecessor :M ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fickle: بی وفا، disloyal

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

less: کمتر زمانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boyish: بچگانه مثلا: اسم بچگانه boyish nam ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boyish: بچگانه مثلا: اسم بچگانه boyish nam ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucky charm: مهره شانس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set goal: هدف گذاری کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep away from: دور نگه داشتن ( کسی/چیزی ) از ( کسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passive smoking: استنشاق و تحت تاثیر دود سیگار دیگرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bleacher: جایگاه تماشاچی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

determiner: معرف های اسم ( دستور زبان ) شامل ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting: صفت: - بلند مدت، دراز مدت e. g. lo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look back on: 1 ) یاد گذشته و خاطرات افتادن 2 ) ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrol tank: باک بنزین

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mescaline: نوعی ماده مخدر توهم زا است.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retake: retake the exam امتحان دادن دوباره

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop: ( عامیانه ) بالا آوردن، قی کردن، اس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how are we doing: وضعیت مون چطوره؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a mind job: ( جمله تعجبی ) بابا تو دیگه کی هستی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you run your ass off: فرار بکن و خودت نجات بده.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks for the drink: بابت نوشیدنی ممنون.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet dreams: خوابای خوش ببینی!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have a deal: معامله قبوله؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do you have a deal: معامله قبوله؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then we have a deal: پس به توافق رسیدیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you understand: =Do you understand? ( از اشتباهات ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get you what you want: من چیزی رو که میخوای بهت میدم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'll get you what you want: من چیزی رو که میخوای بهت میدم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i told you i don't know them: بهت گفتم که من اونارو نمیدونم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here you go: بفرما!

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polysemous: =multiple meanings

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discursive: دو وجهی ( یا چند وجهی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tastee: طعم دار for example; tastee wheat T ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's exactly my point: منظور من دقیقاً همینه.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bingo: آفرین، خودشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

almost done: تقریبا تمامه.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

almost done: تقریبا تمامه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd ask you to sit down: می خواستم تعارفت کنم که بشینی. . .

٨ ماه پیش

مدال‌های Farhood