Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: ✅ چشمگیر - برجسته - قابل توجه e. g ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penalty price: [UK] مبلغ جریمه Telegraph. co. uk@ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penalty price: [UK] مبلغ جریمه Telegraph. co. uk@ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charming: ⁦⬅️⁩وقتی به کنایه و از روی نارضایتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alter: ✅عوض کردن، ✅جایگزین نمودن - کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: ✅عکس فوری - بی مقدمه - ناگهانی ( گر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospect: Prosperity رونق Prospect چشم انداز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicate: ✅تقدیم کردن، پیشکش کردن Michael Ke ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rattle: China *rattles* by calls for Japan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time: Asteroid four times as big as Shard ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

livery: ( مسابقات ورزشی - فرمول یک اتومبیلر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put off: 1 ) ( DELAY ) to delay or move an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

associated with: مرتبط با - در ارتباط با Boris John ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: اختلال - ایجاد مشکل و توقف در روش ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back after: ✅پس از آنکه Loose women's Charlene ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیمه تکمیلی: Supplementary insurance

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble: ( of price, share, and so on ) to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hulk: ✅ ( هر چیز بزرگ و بد قواره ) کت وکل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prune: ✔️هرس کردن - شاخ و برگ زدن یا کوتاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embolden: Boris Johnson warned against signin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بی خبری خوش خبری است: گفتار مشهور، با معادل انگلیسی: - I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undermine: معنای دوستان ✅خدشه دار کردن - خدشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

war chest: معنای دوستمون ✅ذخایر نقدی برای روز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartthrob: معنای دوستمون: ✅ بت، محبوب دل ها A ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break silence: ✅شکستن سکوت - وقتی کسی خودداری خودش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

default: ✅ عدم پرداخت بدهی، قصور در پرداخت ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imminent: :Synonym - coming - approaching ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncharted waters: ✅ موقعیتی که ناواضح و ناشناخته ست و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncharted waters: ✅ موقعیتی که ناواضح و ناشناخته ست و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haul: تغییر جهت دادن - مسیر عوض کردن Med ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superficial: Our house is a drama more superfici ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imply: ?How dare she imply that I was lyin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i dare you: Wear the low - cut blouse with your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't you dare: "I think I'll just walk my dirty sh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how dare you: !How dare you use my car without as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: ✔️ یهویی و غیرمترقبه و ناگهانی ✔️ ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affordable: معنای دوستان: ✅اقتصادی - ارزان - قی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hassle: haste عجله hassle جر و بحث، مجادل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the pretext of: به بهانه ی. . . I called her on t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the pretext of: به بهانه ی. . . I called her on t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coat hook: نوعی رخت آویز - کت آویز We need a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desire: Passion عشق و علاقه قلبی و عمیق de ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خنده بر هر درد بی درمان دواست: گفتار مشهور، با معادل انگلیسی: A me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

خنده بر هر درد بی درمان دواست: گفتار مشهور، با معادل انگلیسی: A me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب: ضرب المثل، با معادل انگلیسی: A miss ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trainer: کفش ورزشی - کفش اسپورت There are f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rolling stone gathers no moss: 🔰a rolling stone gathers no moss🔰 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

به هر کجا که روی اسمان همین رنگ است: گفتار مشهور، با معادل انگلیسی: All ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

april showers bring may flowers: SAYING Meaning 1 ) The month of Ap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

april showers bring may flowers: SAYING Meaning 1 ) The month of Ap ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be careful what you wish for you just might get it: 🔰 ( be ) careful what you wish for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be careful what you wish for you just might get it: 🔰 ( be ) careful what you wish for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better be alone than in bad company: گفتار مشهور، با معادل فارسی: *دلا خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better be alone than in bad company: گفتار مشهور، با معادل فارسی: *دلا خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better safe than sorry: OR it's better to be safe than sorr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

better the devil you know than the devil you don't: OR better the devil you know OR b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better the devil you know than the devil you don't: OR better the devil you know OR b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bitter pills may have blessed effects: Something may be unpleasant or pain ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bitter pills may have blessed effects: Something may be unpleasant or pain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clothes don't make the man: 🔰clothes don't make the man🔰 You ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clothes don't make the man: 🔰clothes don't make the man🔰 You ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

burn one's bridges: SAYING 🔰burn your boats/bridges🔰 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

change horse in midstream: PROVERB 🔰Don't change horses in m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't cry over spilt milk: OR Cry over spilled milk 🔰cry ove ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put the cart before the horse: IDIOM Don't put the cart before th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the early bird catches the worm: Alternative forms: ( the ) early b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eat to live not live to eat: Slogan 👈we should eat with functi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

eat to live not live to eat: Slogan 👈we should eat with functi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything comes to him who waits: 👈Patient people eventually receive ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

everything comes to him who waits: 👈Patient people eventually receive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faith will move mountains: OR Faith can move mountains 🔰fait ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

faith will move mountains: OR Faith can move mountains 🔰fait ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a man a fish and you feed him for a day teach a man to fish and you feed him for a lifetime: 🔰MEANING🔰 It is more worthwhile t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give a man a fish and you feed him for a day teach a man to fish and you feed him for a lifetime: 🔰MEANING🔰 It is more worthwhile t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

half a loaf is better than none: 🔰half a loaf is better than none🔰 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy wife happy life: SAYING گفتار مشهور، با معادل: *همس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

happy wife happy life: SAYING گفتار مشهور، با معادل: *همس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he that will steal an egg will steal an ox: :Alternative form He who will steal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

he that will steal an egg will steal an ox: :Alternative form He who will steal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitate: IDIOM - PROVERB he who hesitates i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he who hesitates is lost: :Alternative form one who hesitates ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

he who hesitates is lost: :Alternative form one who hesitates ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

home is where the heart is: SAYING گفتار مصطلح، با معادل فارسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

honesty is the best policy: PROVERB Honesty is the best policy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

do it yourself: :Quote If you want a thing done wel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it never rains but it pours: SAYING ⭕it never rains, but pours⭕ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is easy to be wise after the event: IDIOM Cambridgedictionary@ 🔰to b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it is easy to be wise after the event: IDIOM Cambridgedictionary@ 🔰to b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's never too late to mend: PROVERB ⭕it is never too late to m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's no use crying over spilt milk: IDIOM 🔰it's no use crying over sp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jack of all trades and master of none: SAYING 🔰jack of all trades, maste ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

join oneself in the laugh: SAYING join oneself in the laugh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

join oneself in the laugh: SAYING join oneself in the laugh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

joking apart: IDIOM :Alternative form joking asi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kill two birds with one stone: :Alternative form to ) kill two bir ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laughter is the best medicine: SAYING ضرب المثل، با معادل فارسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

laughter is the best medicine: SAYING ضرب المثل، با معادل فارسی: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie down with dogs wake up with fleas: Wiktionary@ Proverb. if you lie dow ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lie down with dogs wake up with fleas: Wiktionary@ Proverb. if you lie dow ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little by little and bit by bit: IDIOM ضرب المثل، با معادل فارسی: * ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

little by little and bit by bit: IDIOM ضرب المثل، با معادل فارسی: * ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

long absent soon forgotten: PROVERB ضرب المثل، با معادل فارسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delist: Oligarch hatch chopper, 17 jets 💥d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

love is blind: IDIOM معادل: عشق آدم را کور می کند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make love not war: Slogan معادل: * تا توانی دلی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

more haste less speed: PROVERB :Antonym the sooner the be ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

paddle one's own canoe: PROVERB ضرب المثل، با معادل فارسی: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people who live in glass houses shouldn't throw stones: ❇️SAYING ❇️PROVERB ❇️IDIOM معادل: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

people who live in glass houses shouldn't throw stones: ❇️SAYING ❇️PROVERB ❇️IDIOM معادل: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کار امروز به فردا مسپار: Ne'er cast a clout till may be out

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ne'er cast a clout till may be out: OR Never cast a clout till May be o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ne'er cast a clout till may be out: OR Never cast a clout till May be o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

practice makes perfect: ❇️IDIOM❇️ ❇️SAYING❇️ ❇️PROVERB❇️ ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

new broom sweeps clean: ❇️PROVERB❇️ ❇️IDIOM❇️ ❇️SAYING❇️ ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

new broom sweeps clean: ❇️PROVERB❇️ ❇️IDIOM❇️ ❇️SAYING❇️ ض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talk of the devil and the devil appears: :Alternative form ✅speak of the dev ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

talk of the devil and the devil appears: :Alternative form ✅speak of the dev ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the pot calls the kettle black: :Alternative form The pot calling t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the sooner the better: :Antonym more haste less speed 🔰t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no use crying over spilt milk: ضرب المثل، با معادل فارسی: - پشیمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think before you speak: 🔰MEANING🔰 you carefully examine ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

think before you speak: 🔰MEANING🔰 you carefully examine ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

time is money: ضرب المثل، با معادل فارسی: *وقت طلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

this too shall pass: 🔰This too shall pass🔰 is a Persia ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to each his own: :Alternative form each to his own ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy: defy معنای دوستمون: *بر خلاف چیزی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tomorrow is another day: 🔰tomorrow is another day🔰 said to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

too many cooks spoil the broth: 🔰too many cooks spoil the broth🔰 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ups and downs: 🔰ups and downs🔰 noun [ plural ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up with: 🔰up with🔰 an exclamation expressi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

variety is the spice of life: PROVERB new and exciting experience ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we all make mistakes: Used as a means of consoling or mit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

we all make mistakes: Used as a means of consoling or mit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

when in rome do as the romans do: 🔰when in Rome🔰 ( do as the Roma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

where one door shuts another opens: as/when/where one door closes, anot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

where there's a will there's a way: used to say that if someone has the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are responsible for you: گفتار مشهور، با معادل فارسی: ۱ ) * ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you are responsible for you: گفتار مشهور، با معادل فارسی: ۱ ) * ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you catch more flies with honey than vinegar: OR You can catch more flies with ho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can catch more flies with honey than with vinegar: you get more flies with honey than ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can catch more flies with honey than with vinegar: you get more flies with honey than ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can lead a horse to water but you can't make it drink: OR You can lead/take a horse to wat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can lead a horse to water but you can't make it drink: OR You can lead/take a horse to wat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't have it both ways: CollinsDictionary@ phrase. If someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't judge the book by the cover: said to mean that you should wait u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't milk a cow with your hands in your pants: ضرب المثل، با معادل: *واسه انجام یه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't milk a cow with your hands in your pants: ضرب المثل، با معادل: *واسه انجام یه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't run with the hare and hunt with the hounds: support both sides of an argument . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't run with the hare and hunt with the hounds: support both sides of an argument . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't teach an old dog new tricks: used to say that a person who is ol ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't teach grandma to suck eggs: Teaching ( your ) grandmother to su ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't teach grandma to suck eggs: Teaching ( your ) grandmother to su ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have to crawl before you can walk: 🔰You must learn to crawl before yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you have to crawl before you can walk: 🔰You must learn to crawl before yo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you need to bait the hook to catch the fish: معادل: *برای شکار ماهی حتماً بایست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you need to bait the hook to catch the fish: معادل: *برای شکار ماهی حتماً بایست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you never know what you've got till it's gone: 🔰you never know what you've got ti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you never know what you've got till it's gone: 🔰you never know what you've got ti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you scratch my back and i'll scratch yours: 🔰you scratch my back, I’ll scratch ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will not rise to the occasion you will default to the level of your training: 👈the success of an operation is de ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you will not rise to the occasion you will default to the level of your training: 👈the success of an operation is de ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you lose some and you win some and some you don't even bother to play: OR You will not rise to the occasio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you lose some and you win some and some you don't even bother to play: OR You will not rise to the occasio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't make an omelette without breaking eggs: ضرب المثل، با معادل: *همیشه وقتی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't make an omelette without breaking eggs: ضرب المثل، با معادل: *همیشه وقتی می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

each to his their own: used to say that other people are f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

each to his their own: used to say that other people are f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he who lives by the sword dies by the sword: PROVERB 🔰🔰 those who commit viol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

he who lives by the sword dies by the sword: PROVERB 🔰🔰 those who commit viol ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health is better than wealth: 👈Being free from illness is better ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

health is better than wealth: 👈Being free from illness is better ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't put the cart before the horse: IDIOM 🔰put the cart before the ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't put the cart before the horse: IDIOM 🔰put the cart before the ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beau: ✅دوست پسر - a woman's male part ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross sex friendship: ✅برقراری/داشتن رابطه دوستی با جنس م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

same sex: Adj :Antonym 👈cross - sex هم جنس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross gender friendship: ✅دوستی با جنس مخالف cross - sex fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self enhancement: - خودسازی - خویش سازی - خود ارتقای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overarching: Adj معنای دوستان: ✅اصلی - عمده - غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self transcendence: معنای دوستمون: ✅خود تعالی ( از لحاظ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

openness to change: تغییر پذیر ی - دارای گرایش نسبت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

openness to change: تغییر پذیر ی - دارای گرایش نسبت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novelty: ✅تازگی ✅جدیدی، جدیدبودگی ✅نوینی، نو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self direction: ✅اتکاء بنفس - روی پای خود وایسادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hedonism: ✅لذت گرایی [هِدِ نی زِم] یا [هی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't change horses in midstream: PROVERB 🔰Don't change horses in m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't change horses in midstream: PROVERB 🔰Don't change horses in m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't burn your bridges behind you: SAYING 🔰burn your boats/bridges🔰 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't burn your bridges behind you: SAYING 🔰burn your boats/bridges🔰 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’ve made your bed and you must lie in on it: 🔰made one's bed. . . lie in it🔰 P ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you’ve made your bed and you must lie in on it: 🔰made one's bed. . . lie in it🔰 P ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ignorance is bliss: :Synonym No news is good news used ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a miss is as good as a mile: :Alternative form a miss by an inch ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a miss is as good as a mile: :Alternative form a miss by an inch ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a miss by an inch is a miss by a mile: OR a miss is as good as a mile 🔰a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a miss by an inch is a miss by a mile: OR a miss is as good as a mile 🔰a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a merry heart makes a long life: :Synonym Laughter is the best medic ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood