Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parody: تقلید مضحک ( از کسی یا اثری ) کردن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape: ✔️به وضعیت بغرنج دچار شدن - در شرای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vandalism: ⁦✔️⁩تخریب اموال و اماکن عمومی :Not ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poultry: ۱ ) مرغ و خروس ⁦✔️۲ ) بوقلمون و غاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breathable: دارای قابلیت نفس کشیدن راحت، از لح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tart: adj ✔️شیرین، مربایی :Nigel Slater r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertility: ⁦✔️⁩بارداری/حاملگی با استفاده از رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in force: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩لازم الاجرا Fur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate: ✔️ دست اول - بی واسطه This manual ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: ✔️ناگهانی، یهویی، بدون برنامه ریزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the edge over sb sth: 1 ) to be slightly better than some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the edge on sb sth: have the edge on/over sb/sth 1 ) t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the edge on over sb sth: 1 ) to be slightly better than some ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catenary: ✔️main cable of an electric train ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aspirator: ✔️instrument which removes air دستگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescribed: معنای دوستان: ⁦✔️⁩تعیین شده, مشخص ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulate: ⁦✔️⁩کار کردن با ( ماده ای ) ، بکار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get flirty: معاشقه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigm: معنای دوستان: الگوی نگرشی، چارچوب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insulate: ⁦✔️⁩محافظت کردن، مصون نگه داشتن I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

following: ⁦✔️⁩ذیل، زیر Operations must be c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weird: ⁦✔️⁩عجیب غریب، غیرمعمول، ناروال، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neutral axis: REPLACEMENT OF FLEXIBLE HOSES Metal ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ext view: Extension view

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eviction: ⁦✔️⁩تخلیه اجباری یه مکان/مسکن یا بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cost: Food to 💥cost💥 less

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set to: ✔️آغاز کردن، شروع به کار کردن Rest ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tips: انعام ( گارسون رستوران و غیره ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withhold: ⁦✔️⁩اجتناب کردن، خودداری کردن Res ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reintroduce: در مورد حیوانات: مجدداً رها کردن آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: ⁦✔️⁩ ( مسابقه و غیره ) در صدر قرار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promising: ✔️نوید بخش نوید دهنده، ⁩امید بخش، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interface: ✔️میانجی، واسط، ✔️ از طریق واسطه ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disciplinary: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩رشته ای ( تحصیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

haulage: The Observer European lorry drivers ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be empty: ⁦✔️⁩خالی بودن ( مثلاً باک اتومبیل، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in case of: ⁦✔️⁩در موقع، در مواقع . . . BP i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: ⁦✔️⁩ ( با اصرار ) خواستن، خواستار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enigma: ⁦✔️⁩معما - رمز و راز We broke 📌En ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clandestine: ⁦[FORMAL] ✔️⁩ سری، محرمانه مترادف: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liquidity relief: ⁦✔️⁩کاهش نقدشوندگی Sunac China Hol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: ⁦✔️⁩غرفه ( نمایشگاه ) Santiago Ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polenta: Polenta🔰 ( /pəˈlɛntə, poʊˈ - /, It ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravy: ⁦✔️⁩گریوی ( سسی که از آمیختن آب گوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give birth: ⁦✔️⁩زایمان کردن، بچه به دنیا آوردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claim: ✔️مدعی بودن/شدن Iran’s Zare 💥clai ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clog: ✔️ ( لوله یا مجرا ) گرفتن، مسدود ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipation: ⁦✔️⁩انتظار ( با اشتیاق و مشتاقانه ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heighten: ⁦✔️⁩به اوج رساندن، بالا بردن، زیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speculation: ⁦✔️گمانه زنی Adele: Anticipation b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

northeastern: New York is a state in the ⭕northea ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ny: ⁦✔️⁩ نیویورک ( شهر یا ایالت ) Fol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

property: ✔️ملک، مایملک ( به ویژه زمین و ساخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woe: :SYN pain, misfortune ✔️مشکل، گرفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

venting: ⁦✔️⁩ ( مربوط به/در ارتباط با ) تخلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silence victim: ⁦✔️⁩سکوت اختیار کردن یک شاهد یا قرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hispi: ⁦✔️⁩نوعی کلم پیچ ( از سر پیچیده و پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rare: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩کمیاب و نادر Ra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happier: Health & wellbeing ’You feel like a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hula hoop: 💥I lost a ston with my 💥hula hoop ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carvery: Best Sunday roasts at ⭕carveries⭕ i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spectrum: ⁦✔️⁩طیف، گستره ( رنگ، صدا و . . . ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fortnightly: ⁦✔️⁩دو هفته ای یه بار Fabulous SUD ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diner: ⁦✔️⁩کسی که شام یا ناهار ش رو تو رست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exposed fund: ⁦✔️⁩صندوق اعتباری رو به ورشکستگی E ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defensive: ⁦✔️⁩تدافعی، جبهه گیرانه Nick Clegg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow off: ⁦✔️⁩be blown off course phrase of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be blow off course: ⁦✔️⁩be blown off course phrase of b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: معنی آبادیس: ⁦✔️⁩ ( واکنش یا خاطره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cratered: adj ⁦✔️⁩چاله چاله مانند، [سطح] پر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لیموترش سبز: lime

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrusion: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩فضولی، مزاحمت . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

note: ⁦✔️⁩ ( بازرگانی ) سند بهادار، ورقه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

default on note: ( معاملات ) سفته ای، با سفته، ( ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

default on note: ( معاملات ) سفته ای، با سفته، ( ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discharge: ⁦✔️⁩مرخص شدن/کردن Bill Clinton: Fo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoard: ⁦✔️⁩گنجینه/مجموعه/کپه ای از چیزی با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bungle treason: ⁦✔️⁩خلاف ناشیانه و شلخته وار و ناما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as for: درباره ی، در مورد When it comes to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

natural instinct: غریزه طبیعی Natural instinct" ( co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

natural instinct: غریزه طبیعی Natural instinct" ( co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the spur of the moment: یهویی و بدون نقشه ی قبلی e. g. Ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passionate: دارای ذوق و شوق، ذوقمند و پر شوق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to keep up the good work: To keep up the good work" ( phrase ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind purifying: Mind - purifying" ( adj ) " make ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goldfish memory: Goldfish memory ( n ) SO who quic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to see one: To see one’s - self doing Sth ( n ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

printout: ( phrasal verb ) print out چاپ کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hospital admission: ⁦✔️⁩بستری شدن در بیمارستان . E. g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amber: معنای دوستمون ⁦✔️⁩سنگ کهربا ⁦✔️⁩رنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eros: ⁦✔️⁩میل جنسی Brigid Delaney's diar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in person: معنای دوستمون ⁦⁦✔️⁩شخصاً ( حضور یاف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crispy: ✔️برشته و سوخاری Rukmini Iyer’s 💥 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go over: گذشتن - رد شدن - عبور کردن و یا رفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: معنای دوستمون ⁦✔️⁩انتظار میره که. . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be supposed to: ⁦✔️⁩انتظار می ره که. . . Hello, i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be typical of someone: ✔️سر زدن کاری از کسی طبق عادت، ⁦✔️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fever pitch: اوج هیجان و شور - تب هیجانی شدید T ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal clear: There's a fire starting in my heart ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay someone ship bare: ⬅️lay something bare➡️ ( formal ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay something bare: ⬅️lay something bare➡️ ( formal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sown: ⁦✔️⁩کاشتن ( در اینجا استعاری ) . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reap: ⁦✔️⁩درو کردن ( در اینجا استعاری ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature: Noun ✔️ ⁩فیلم بلند ( سینمایی ) 👈 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swing: ⁦✔️⁩تاب ( بازی بچه ها ) 💥Jessie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perception: Reception ۱ ) پذیرش، قبول ۲ ) مهمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

domestic policy: ⁦✔️⁩سیاست داخلی ( اقتصادی، مالی، س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tangerine dreams: Tangerine💥 is a symbol of false pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone question: ⁦✔️⁩واسه کسی سوال ایجاد شدن Guardi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

help: ⁦✔️⁩جلوگیری کردن، جلوی خود ( یا دیگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw into: Throw SB into Sth ✔️انداختن/غرق کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incorporate: ⁦✔️⁩جا دادن "What if we create a n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what if: ⁦✔️⁩چی میشه اگه. . . "What if 👈w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hamper: ⁦✔️⁩باز داشتن، مانع شدن، مختل کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soaring: ✔️ ( افزایش ) شدید، فزاینده، سربالا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chase: ⁦✔️⁩سراغ گیری/دنبال کردن ( به منظور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solicitor: ⁦✔️⁩مشتری یاب، درخواست کننده/مطالب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

render: ⁦✔️⁩باعث، سبب یا موجب چیزی شدن 1 ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up out of the blue: I hate to 🔰turn up out of the blue ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be looked at: ⁦✔️⁩مورد توجه قرار گرفتن The retur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

issue: ✔️ ( موضوع یا سوال و غیره ) مورد بح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensational: ✔️عالی، معرکه FILM The Stanley Kub ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this very moment: ⁦✔️⁩همین حالا - زمان - لحظه FILM T ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelmed: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩بهم ریخته ( از ل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greet: معنای دوستان: ⁦✔️⁩مواجه شدن، به چش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandate: معنای آبادیس: ✔️ دستور دادگاه بالات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green champion: What is a Green Champion? Green C ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indefinitely: معنای دوستمون: ✔️به مدتی نامعلوم، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glimpse: ✔️نظر اجمالی ( افکندن ) ، نگاه اجما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be occeans apart: I can't love you in the dark 👈It f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall apart: . . . 👈Please, don't 👉fall apart ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

millet: Language Origins of ‘Transeurasian’ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venue: ✔️ ( نمایش یا مسابقه و غیره ) محل ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deflate: مترادف: devalue - make smaller ✔️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goldfinger: James Bond Interview Goldfingers: m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fairy tale: fairy - tale typical of something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainable: ✔️ قابل پایش - رصد It is universal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstuck: ⁦✔️⁩رها، آزاد Kurt Vonnegut Unstuc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armadillo: ‘It’s like hunting aliens’: inside ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by now: ✔️ تا به حال - تا الان - تا حال حاض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wane: NOUN افول VERB ( قدرت یامقام یارو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

riyadh: Riyadh's💥 efforts held up signing ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settler: ⁦✔️⁩شهرک نشین، ⁦✔️⁩ساکن ( شهرک مسک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jubilee: Queen gives her blessing to commemo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be down from: ⁦✔️⁩افت کردن - داشتن، ⁦✔️⁩پایین تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burlesque: . E. g A new start after 60: I lost ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arms race: ⁦✔️⁩رقابت تسلیحاتی Iran nuclear de ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at stake: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩موضوع بحث، موضوع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flop: NOUN ( فیلم/نمایش و. . . ) خیطی - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoe: ✔️فاحشه ( slang ) hoe noun [INS ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip: VERB محروم کردن از منع کردن از سلب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paid tribute: DailyExpress. co. uk@ Sean Connery ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hiatus: SkyNews. com@ Iran nuclear talks E ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackmail: ✔️با تهدید از کسی چیزی طلبیدن BBC. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainability: TheGuardian. com@ Californian firm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game changer: ⁦✔️⁩برگ برنده Californian firm tou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold turkey: معنای آبادیس: ⁦✔️⁩ ( خودمانی ) به ط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: ⁦✔️⁩همسر she would make a good 👁️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in place of something: I prefer taking the exam 👁️‍🗨️in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in place of: I prefer taking the exam 👁️‍🗨️in ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kin: . E. g Betray not your 🔵kin

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supplements: . E. g Supplements🔵 warning: The ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: معنای آبادیس ⁦✔️⁩ ( هواپیمای خراب ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tory: Tories💥 give Boris Johnson months ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outraged: ⁦✔️⁩شدیداً عصبانی، خشمگین Outraged� ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pundit: ⁦معنای دوستمون ✔️صاحب نظر Owen rev ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battery: ⁦✔️⁩ضرب و جرح Sir Rod Stewart and ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

folic acid: Folic 👁️‍🗨️acid👁️‍🗨️ legal case ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courier: ⁦✔️⁩پیک، مامور پستی، نامه رسان Her ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manhandle: Hermes: Our undercover reporter see ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wave: ⁦✔️⁩دست تکان دادن He would always ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charity appeal: ⁦✔️⁩فراخوان خیریه An appeal to mem ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take attempt: Jk Rowling's not 💥taking their att ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: ✔️ ( رسما به اجتماع ) معرفی کردن Th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chronicle: ⁦✔️⁩واقعه نامه، رویدادنامه ( به تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so often: I've used the laptop 💥so often💥 b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break out: adj ( آهنگ پر موفقیت، بسیار موفق ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up: 👈pick up somebody👉 "I need you t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be of help: ✅کمک دادن ✅کمک دست - کمک دهنده بودن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be of help: ✅کمک دادن ✅کمک دست - کمک دهنده بودن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make deadline: 👈تعیین کردن یک تاریخ - زمان بخصوص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give remarks: ✅متذکر شدن - خاطر نشان کردن Presid ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hold a briefing: ✅جلسه توجیهی برگزار کردن ✅برگزاری ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vow: معنای دوستمون: ✅a serious promise ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toxic air: Toxic air⭕ has descended on Beijing ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

briefing: ✅نشست خبری هفتگی ✅جلسه اطلاع رسانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

design aids: There is a range of programs on the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making a comment: ✅اظهار نظر کردن - نمودن، ✅بیان کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well meaning: They may be ⭕well - meaning⭕, but t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: Business has been 💡thriving💡 in t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

may as well: بهترین کار اینه که . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

children's home: ✅پرورشگاه ✅ یتیم خانه a place wher ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restore: ✅ ( به وضع اولیه ی خود ) بازگرداندن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitate: ✅تسهیل کردن - کمک نمودن - گره گشایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion: OxfordDictionary. com@ 1 ) a speech ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go away: گفتگوی خودمانی و شوخ طبعانه: برو از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mitigate: CNN. COM@ . . . "I don't see how t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justify: توجیه پذیر بودن ( چیزی/کاری ) CNN ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curate: Verb 🔰CambridgeDictionary. co. uk ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: CNN. COM@ "The US can curate a por ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood