پیشنهادهای کوروش (٣٨)
پِلیش یا پلیشه پلیش یا پلیشه در لری همان پِلیسه در فارسی می باشد. جزیی کوچک از چیزی جدا شود، پلیش سنگ، پلیش چوب، پلیش شیشه
نام روستایی در رامهرمز که دارای چشمه های است که آب و نفت و قیر باهم از آنها میجوشد و بخاطر همین چشمه ها به ماماتین معروف شده اند که ماماطین درست تر ا ...
آب و لجن، چشمه گلی
نان بَرکُو در کهگیلویه و بویراحمد نام نوعی نان است که از خیسانده و خمیر بلغور گندم درست میشود
اشکبوس میتواند به ریخت اشکفوس هم باشد. اشک به معنی زره و پوستین است بوس یا فوس به معنی نورانی و براق است، کسی که زره و سلاح براق دارد.
اشکش، آشکش نام پهلوان باستانی ایرانی، به معنی فرمانده محافظت کنندگان و فرمانده نگهبانان کوتاه شده ارشکش می باشد. آشکش یا آش کش، به معنی معاون آشپز، ...
کنگاور: معدن یا چشمه سنگ آسیاب، جایی که سنگ آسیاب در آنجا می تراشیدند. کن گاه و هر ریخت اصلی به شکل کنگاه و هر بوده که کوتاه شده و به کنگاور تبدیل ش ...
درفش در زبان فارسی ابزاری است نوک تیز دارای دسته گرد چوبی که برای سوراخ زدن پوست و چرم برای رد کردن نخ درون سوراخ مورد استفاده قرار میگیرد. به لری د ...
لَک معنی دیگر لَک در زبان لری کهگیلویه لرزش بدن بدلیل سرمای محیط یا بیماری است لَکیدن: لرزیدن ایلَکی: می لرزی
فرهاد پره هاته، پره آته، پره آتر، پره آدر، پره آذر فرهاد به معنی پاره آتش، شمشیر آتشین، تیغه آتشین پاره آتش به کسی که باهوش، قوی، سریع، تیز و چابک با ...
مَله ترکیبی از کلمه ماء و له است ماء له به معنی بلندتر از آب، بالاتر از آب تختگاه بلندتر از سطح زمین که روی آن سیاه چادر را بنا میکنند و این تختگاه م ...
درفش به معنی پرچم اصل کلمه دار فشا بوده و کوتاه شده به درفش تبدیل شده است. دار همان میله پرچم است. فشا هم به معنی افشا کننده، معلوم کننده، مشخص کنن ...
اسمر: اَ سَ مَره نام دخترانه به معنی سفید و بلند. از سه بخش تشکیل شده است ابتدا ( الف ) که نقش منفی کننده دارد دوم ( س ) به معنی سیاه سوم ( مره ) ب ...
سَهَ یون سَهَ به معنی ساییدن، ساب و آسیاب است و یون به معنی جای بلند، تپه، تختگاه هست. صهیون تپه ای بوده که روی آن آسیابهای سنگی بوده و مردم غلات و ...
اویی شم، هویی شم در زبان لری کهگیلویه و فارس اویی شم و یا هویی شم گفته میشود هویی شم به معنی خوشبو است
مزیز آبی است که از ذوب شدن یخ ها جاری میشود. ترکیبی از ماء و زیز است.
کلیل در لری همان کلید است
پیدا به معنی آنچه که ردش دیده شده است. پیدا از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول پی است و پی به معنی ردپا و رد اثر است. بخش دوم دا است که به معنی دادن ...
تابوت از دو بخش تشکیل شده است. تا و بوت تا حرف فاصله بین دو مکان است و طی کردن را می رساند بوت همان بیت است که در عربی به معنی خانه است تابوت یعنی ...
بیت در عربی به معنی خانه است. اما بیت از کلمه پاییدن و پاد ساخته شده است و همان معنی محافظ کننده ( خانه ) را در خود دارد.
در لری به دختر، دُوَر می گویند و به مادر، دی یا دا می گویند دُوَر به معنی د ا وار یا دی وار است و یعنی شبیه دا، شبیه دایه، شبیه مادر
آدم از دو بخش تشکیل شده است. آ دم آ ( الف با سرکش مد ) در اول کلمات نشانه وجود، تداوم و پیوستگی بخش دوم است. مثلا در آزر ( آتش ) الف سرکش دار مدی، ...
مانگ ایژ، مون ایژ، مُن یژ، منیژه همه همخانواده و دارای یک معنی هستند مانگ به معنی ماه آسمانی ایژ به معنی الهه و ایزد منیژه به معنی الهه ماهاست.
ابریشم در لری اوریشم گفته میشود ریخت اصلی اوریشم بدین سان است، اورریشم اور همان ابر، و بخارآب است و ریشم هم همان ریسیدن و رشته کردن است. برای جدا ک ...
درود کر کوتاه شده کنار است و به معنی کنار و نزدیک است. بال به معنی سمت و جهت است، بال بالا یعنی سمت بالا و ( بال راست یعنی سمت راست ) ( بال چپ یعنی ...
کلمه strong را معادل کلمه سترگ دانسته اند و هر دو را به معنی قوی و پهلوان دانسته اند. استرونگ ( strong ) از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول اِس�ت ( s ...
سه تورگ، سه رگه، ناخالص، نانجیب
گالی یا گالر نام یک قایق باستانی ایرانی است و نخست به ریخت گالیراب بوده که به معنی گاوآبهای پنهاور یا گاو دریا که منظور همان کشتی بوده شهر گالیکش در ...
غل غل یا گُل گُل یعنی خنده آور، شادی آور، شاگول یا ساغول یعنی خنده ها و شادیهایت برقرار باد کلمه ای ترکیبی فارسی و ترکی و عربی است.
دیمه یا تیمه به معنی آب چشم، اشک، چشمه است ترکیبی از دیده و ماء است. دیده ماء تیاماء تی یَه ماء دی یَه ماء
انو که در اصل عنو بودهو کوتاه شده عین هو است و به معنی مانند و مثل و شبیه است مثلا: پرنده تیهو انو پرنده کبک است یعنی پرنده تیهو شبیه کبک است پس انوش ...
بیمار از پیشوند بی و مار درست شده، بی دلالت بر نداشتن و نبودن چیزی دارد مثل بی ارزش، بی دا، بی کس، مار به معنی سلامتی و تندرستی است که ( مر ) به معن ...
کلماکره: غار بزکوهی و آب از سه بخش تشکیل شده است، ابتدا کل که معنی بز کوهی می دهد دوم ما یا ماء به معنی آب و چشمه هست سوم کر یا کره به معنی غار است.
گردن عضوی از بدن که محور چرخش سر است. گردن به معنی گرداندن، چرخش و چرخاندن، است
تینک در زبان لری به ماهیتابه گفته میشود.
مهلا کاملا فارسی است و به معنی ماه کامل و ماه شب چهارده است مهلا از ترکیب مه و لا تشکیل شده که مه همان ماه است و لا به معنی وسط، میان است مثل لای کتا ...
مَهلی در زبان لری به معنی خیلی و زیاد است
در زبان لری مهلی به معنی خیلی است.