تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکه کردن کندن تکه ای از چیزی خرد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناپایدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناداوری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت وظیفه باری بر دوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ای که می تواند بعنوان جایگزین برای هر کلمه دیگری استفاده شود. Man �that was a squanch� move مرد، این یک حرکت شرم آور بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمکاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خبرچین جاسوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اشکالی نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی معادل : خواستن توانستن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من اینجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احمق عقب مونده

٢