پیشنهادهای عباس کریمی دخت (٨)
مُخْت ، mokht در گویش شهربابکی با به بکار می رود ، به مخت به معنی به تیول ، به عهده ، به امید کسی نشستن
تیول ، tiyool در گویش شهربابکی به معنی عُهده و مُخْت است، این کلمه همراه به بکار می رود ، به تیول یعنی به عهده ی ، به مخت
مَل، mal، با فتحه میم در گویش شهربابکی به معنی سکوت شخص است ، فعل آن مَل کردن است ، مَل کرد یعنی ساکت شد
مَل کردن ، mal kardan در گویش شهربابکی به معنی سکوت کردن است
سَخْلُو کش، sakhlo cash در گویش شهربابکی برای کسی که برای امرار معاش زحمت می کشد و با مشقت و رنج فراوان چرخ زندگی را می چرخاند، و با قناعت و بخور نمی ...
سَخْلُو، Sakhlo سختی ، زحمت زیاد ، مشقت ، رنج بردن برای امرار معاش در گویش شهربابکی بکار میره ، سرباز سَخْلُو ، یعنی سرباز سختی کش است ، یا به اصطلاح ...
پیرزاده pirzadeh , در گویش شهربابکی به معنی فرزندِ هوو � زنِ دوم شوهر � است
عور ، oor ، در گویش شهربابکی به نوعی مزه گفته می شود که مربوط به طمع تیز روغن مانده یا دانه های روغنی مانده نظیر گردو و غیره است ، فعل آن عور شده و ع ...