دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢١٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٧,٦٥٦
لایک
لایک
٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

adverb meaning: almost never

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

as a verb : desire rather informal

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

تغییر موقت

تاریخ
٩ ماه پیش
دیدگاه
٢

prise sb from sth eg ) She has to prise me from the internet فارسی تقریبا میشه کسی رو از چیزی مثل گوشی و تلفن و اینترنت جدا کردن : ) ) ) ) ) )

تاریخ
٩ ماه پیش
دیدگاه
٠

turn - off sth that causes you to lose interest معنی فارسی تقریبا میشه "زننده" syn => off - putting

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.