دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢١,٣٢٢
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

زیبایی شناختی

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
After her mother died, she shouldered the burden of caring for her younger brother and sister.
دیدگاه
٠

مسئولیت خواهر و بردار کوچکترش را بعد از فوت مادر بعهده گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He shouldered me aside.
دیدگاه
٠

شانه به شانه من می آمد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The pallbearers shouldered the casket.
دیدگاه
١

مرده کشها تابوت را به دوش گرفتند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He parked on the shoulder of the road until the thunderstorm passed.
دیدگاه
٠

برای گذشتن بوران بر شانه جاده توقف کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They made camp on the shoulder.
دیدگاه
١

آنها بر فراز گردنه اطراق کردند.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.