sahar feizollahzade - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy peasy: مثل آب خوردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over here: بعضی ها اشتباها استراق سمع معنی کرد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isn't that something: چه باحال !

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospective: احتمالی، بالقوه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liberal profession: کار آزاد

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prog: prognostic charts

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

venture a guess: حدس زدن. make a guess

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charm: آویز ریز که به دستبند یا بند ساعت م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is not a pretty picture: ( مسئله ای ) صورت جالبی نداره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigenhole: طبقه بندی، دسته بندی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step a toe out of line: پا از گلیم دراز تر کردن. از حد گذشت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protosun: خورشید اولیه . پیش از تبدبل شدن به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dazzling beauty: زیبایی خیرا کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assume a shape: شکل گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sublimation mug: is a type of mug designed for the p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thum through: تورق ورق زدن سریع کتاب نگاه اجمالی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of likelihood: محتمل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of legitimacy: مشروع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thigmothermy: Thigmo تماس Therm گرما گرم شدن دوزی ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bakeout: process where something is heated, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow limit: snow line هم همین معنی رو میده. B ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor relation: poor relation of نسخه ضعیفی از. . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boreal: متضاد austral

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harpsichord: هارپسی کورد

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های sahar feizollahzade