دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢,٣٠٨
رتبه در دیکشنری
١,٧١١
لایک
٤٠
دیسلایک
٦
جدیدترین پیشنهادها
١٠ ماه پیش
-٢
مُزمِن، زمانی در پارسی میانه ( پهلوی ) : zamānīg پیشنهاد من : زَمانیک، زمانیگ بنمایه: فرهنگ مکنزی
١ سال پیش
٠
دهخدا: منه. [ م َ ن َه ْ ] ( اِ ) فک اسفل که چانه و مرتبه پائین دهان باشد. ( برهان ) . فک را گویند و آن را چانه نیز نامند. ( جهانگیری ) .
١ سال پیش
٠
دهخدا : مخ. [ م ُ ] درخت خرما را نیز گویند و لهذا خرمایستان را که نخلستان باشد مخستان گویند. خرمابن و درخت خرما.
١ سال پیش
٠
در عربی : مردمکِ چشم در فارسی : کاسۀ چشم
١ سال پیش
١
در زبان انگلیسی پسوند یونانی تبارِ plegia - برای اشاره به فلجی به کار می رود. ممکنه میان این پسوند و واژۀ فلج پیوندی ریشه شناختی وجود داشته باشه؟
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.