دیکشنری
											
												امتیاز در دیکشنری
											
										
									
										
											٢,٤١٧
										
									
								
											
												رتبه در دیکشنری
											
										
									
										
											١,٧١٣
										
									
								
											
												لایک
											
										
									
										
											٥٠
										
									
								
											
												دیسلایک
											
										
									
										
											١٠
										
									
								جدیدترین پیشنهادها
															١ سال پیش
														
													
															-٢
														
													مُزمِن، زمانی در پارسی میانه ( پهلوی ) : zamānīg پیشنهاد من : زَمانیک، زمانیگ بنمایه: فرهنگ مکنزی
															١ سال پیش
														
													
															٠
														
													دهخدا: منه. [ م َ ن َه ْ ] ( اِ ) فک اسفل که چانه و مرتبه پائین دهان باشد. ( برهان ) . فک را گویند و آن را چانه نیز نامند. ( جهانگیری ) .
															١ سال پیش
														
													
															٠
														
													دهخدا : مخ. [ م ُ ] درخت خرما را نیز گویند و لهذا خرمایستان را که نخلستان باشد مخستان گویند. خرمابن و درخت خرما.
															١ سال پیش
														
													
															٠
														
													در عربی : مردمکِ چشم در فارسی : کاسۀ چشم
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													در زبان انگلیسی پسوند یونانی تبارِ plegia - برای اشاره به فلجی به کار می رود. ممکنه میان این پسوند و واژۀ فلج پیوندی ریشه شناختی وجود داشته باشه؟
جدیدترین ترجمهها
											
												ترجمهای موجود نیست.
											
										
							جدیدترین پرسشها
										
											پرسشی موجود نیست.
										
									
						جدیدترین پاسخها
										
											پاسخی موجود نیست.