پیشنهادهای آرتمن (٢٣)
“The closer I get, the more I see how far I am” مولوی ( مانعه الجمع/mutually exclusive )
mutually exclusive
haimish
modification نظر به بازخوردهای دریافتی از دوره ارزیابی عملکرد در سال 1401 و با مساعدت سازمان اداری و استخدامی کشور امکان بررسی مجدد و تنقیح محدود شاخ ...
strategy
آرمان فلسطین \Palestinian cause
shed the stigma around something
putative
راهب اعظم بودایی chief prelate
contingent
کارکنان پاره وقت contingent staff
کارگر پیمانی contingent worker
کارگر قراردادی contingent worker
راهب اعظم chief prelate
ساده لوح
تپق یعنی مچ پای چهارپایان ( fetlock ) وقتی پای چهارپایی مثل اسب می پیچد در گام برداشتن دچار مشکل می شود. وقتی زبان درست در ادای کلام نمی چرخد و دچار ...
پاچه گوسفند shank پاچه بز cannon
Rack Scrag
قفسه انباری
Withhold rights from To do someone wrong To do disservice to someone Treat someone unfairly Illtreat Maltreat Mistreat Treat as inferior Tyrran ...
National dignity سربلندی، سرافرازی، عزت ملی
the business has been slacking off
Their business has been slacking off