تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

“The closer I get, the more I see how far I am” مولوی ( مانعه الجمع/mutually exclusive )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

mutually exclusive

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

haimish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

modification نظر به بازخوردهای دریافتی از دوره ارزیابی عملکرد در سال 1401 و با مساعدت سازمان اداری و استخدامی کشور امکان بررسی مجدد و تنقیح محدود شاخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strategy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آرمان فلسطین \Palestinian cause

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

shed the stigma around something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

putative

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهب اعظم بودایی chief prelate

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

contingent

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارکنان پاره وقت contingent staff

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگر پیمانی contingent worker

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگر قراردادی contingent worker

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راهب اعظم chief prelate

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساده لوح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تپق یعنی مچ پای چهارپایان ( fetlock ) وقتی پای چهارپایی مثل اسب می پیچد در گام برداشتن دچار مشکل می شود. وقتی زبان درست در ادای کلام نمی چرخد و دچار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاچه گوسفند shank پاچه بز cannon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rack Scrag

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قفسه انباری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Withhold rights from To do someone wrong To do disservice to someone Treat someone unfairly Illtreat Maltreat Mistreat Treat as inferior Tyrran ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

National dignity سربلندی، سرافرازی، عزت ملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the business has been slacking off

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Their business has been slacking off