پیشنهادهای Fariba (١١)
٥٧
١١ ماه پیش
١
اتاق فکر
١١ ماه پیش
٤
Plead اعتراف کردن He had pleaded guilty to murder او به قتل اعتراف کرد.
١١ ماه پیش
٣
Sustain major head injuries ابتلا به صدمات عمده سر
١ سال پیش
٠
He will lift the unfair tax on the town معنی: او مالیات ناعادلانه شهر را برمیدارد. سلام دوستان. Lift on در این جمله به معنی�برداشتن�است.
١ سال پیش
٦
در مفاهیم مرتبط با سایت، به معنی فراخوانی است
١ سال پیش
٠
Full of energy
١ سال پیش
٠
فریبا معنی: من او را به کلاس آنلاین زبان انگلیسی دعوت کردم. Friend در این جمله به معنی� دعوت کردن در شبکه های آنلاین است.
١ سال پیش
١
از فرم خارج شدن I used to watch a lot of tv, but now i am not interested in watching tv; because i am afraid of getting out of shape
١ سال پیش
٠
A player passes a ball off the ground در این جا به معنی عبور دادن هست
١ سال پیش
٠
کلمه عامیانه به معنی brother
١ سال پیش
٠
It's friendly to say my brother