تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در نوردیدن، زیر پا گذاشتن The hurricane tore through the town, leveling everything in its path. طوفان شهر را درنوردید و همه چیز را در مسیر خود صاف ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

میطلبه But I think this steak calls for a great bottle of wine. اما بنظر من این استیک یه بطری شراب ناب میطلبه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل دقیق فارسی نداره ولی میشه اینو براش بکار برد: چشمام در اومد از شدت گریه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

On account of what she said, I didn’t come to the party. رو حساب چیزی که گفت، مهمونی رو نیومدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از پس کاری بر آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی که معمولاً در رابطه با یک زن استفاده می شود. به دختری دلالت می کند که مقداری گوشت روی استخوان دارد. تو پر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Slang: به زبان عامیانه، عمل مبادله شرکای جنسی در یک گروه. Maybe we can get them to swing with us. شاید بتونیم اونارو وادار کنیم تا با ما سکس داشته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

She doesn’t have a college degree, but I think she has what it takes to do the job. او مدرک دانشگاهی ندارد، اما من فکر می کنم او آنچه را که برای انج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شانس شروع پیش از دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش دستی کردن ( برای گرفتن امتیاز بیشتر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

متمایل شدن به کاری یا کسی، تمایل نشون دادن در کاری و پذیرفتن چالشها و سختیهاش برای بدست آوردن موفقیت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

to intend to do something – used when someone is very determined and knows clearly what they want to do He set out to make a movie that would challen ...