مریم نصیری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick: If you talk about what makes someon ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معمولا به کاری گفته می‌شه که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

playing favorites: پارتی بازی

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paper exercise: تلاش بی فایده کار بی ثمر و بیهوده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

check against: مقایسه کردن چیزی با چیزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skeletal form: اساسا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making it stick: محکم کاری کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring into equation: مطرح کردن ایده ای جدید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leaps of faith: اعتماد آنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull sb up: گوشزد کردن اشتباهات فرد سرزنش کردن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give it my all: همه سعی خود را به کار بردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

briefing session: جلسه توجیهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear proliferation: گسترش سلاح های هسته ای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic crash: فروپاشی اقتصادی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a poor workman who blames his tools: عروس رقص بلد نبود می گفت کف اتاق کج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go along with the crowd: همرنگ جماعت شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational life: زندگی کاری آنچه که در محیط کارمان و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to ride the punches: به زانو در نیامدن تسلیم مشکلات و سخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ultimate say: فصل خطاب

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

معمولا به کاری گفته می‌شه که ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های مریم نصیری