دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢١
رتبه در دیکشنری
١٩,٢٤٥
لایک
١
دیسلایک
٠
جدیدترین پیشنهادها
١ سال پیش
١
شته زدن به نظرم در معنایی حدود ریختن و پاشیدن مایعات نیز استعمال می شود. �. . . آب از لبه ی سطل، شته می زد و می پاشید به پاها و پاچه ی شلوارش. . . � ...
١ سال پیش
٠
قدوم سازی از خانواده آلات موسیقی کوبه ای است که شبیه به کوس ولی از آن کوچک تر است. در خانقاه ها و در سماع صوفیان نواخته می شود. � . . . در این میان، ...
١ سال پیش
٠
( - ِ - ُ ) با شدت و سریع � . . . بکُش گذاشتند دنبال ما. . . � ( سرگذشت هکلبری فین، ترجمه ی نجف دریابندی، 1380: ص357 )
١ سال پیش
٠
دقیق و درست و مستقیم �. . . آمد جلو و انگ لبهای خاله سلی را ماچ کرد. . . � ( سرگذشت هکلبری فین، ترجمه ی نجف دریابندی، 1380: ص303 )
١ سال پیش
٠
عاجز و درمانده �. . . پاک پکر و ناک و نومید بودند. � ( سرگذشت هکلبری فین، ترجمه نجف دریابندی، 1390: ص284 )
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.