تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

احمق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خودت مسلط شو! ( To show courage and hide one's apprehension ) نشان دادن شجاعت و پنهان کردن دلهره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در رفتن از شرایط یا موقعیت سخت

پیشنهاد
٠

صبر کسی را لبریز کردن، طاقت کسی را طاق کردن You're exhausting My patience

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اهل شوخی های ناجور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Premature labor زایمان زودرس The shock sent her into into premature labor

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لباس ساحلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گیج و حواس پرت، منگ، خنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to take ( property entrusted to one's care ) dishonestly for one's own use

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاروانسرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to come back to a place for just a moment. Okay, I think I can pop back for a minute. I have to pop back for something I forgot.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودانزجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی حسابیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

If someone goes out on a limb, they do something they strongly believe in even though it is risky or extreme, and is likely to fail or be criticized ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کامل از خواب بیدار نشده You still seem half_asleep