پیشنهادهای هاشم رضازاده (١٥)
نشوه: گرمای پس از مستی، سرخوشی گویی جامی دو کشیده شد می نشوه شده داخل شریان وی ایرج میرزا
اشهب: اسب با رنگ استخوانی من هم از آن سوی تو بشتافتم کاَشهب تو تازه نفس یافتم ایرج میرزا
سیویل: غیر نظامی بعد که آیم به لباس سِویل از تو تحاشی نکنم بی دلیل ایرج میرزا
لالا: دایه، پرستار ظهر که در خانه نِهَم پای خود بگذرم از موقف لالای خود. . . ایرج میرزا
چِفته: خم و خمیده آن که قدش چفته چو شمشیر شد تا قد من راست تر از تیر شد ایرج میرزا
قرپوس: برآمدگی روی زین که کمند را دور آن گره زنند بند کن آن رشته به قرپوس زین جفت بزن از سر زین بر زمین ایرج میرزا
قرپوس: برآمدگی بر روی زین که کمند را دور آن گره زنند بند کن آن رشته به قرپوس زین جفت بزن از سر زین بر زمین ایرج میرزا
ناگهان، به سرعت و ناغافل، غیرمنتظره: هر کجا می روی پی کاری می رسد عد! علیرضا قزوه. از چنگ جلیل زنده ماندم اما عد مسلم موسوی مرا خواهد کشت
با عرض پوزش از کلام پیشِ رو. بی ادبی نباشد. با توجه به واژه ی عامیانه ی � کس شعر� که به معنی حرف های بی ارزش است باید گفت �کُس� به معنی آلت زنانه است ...
زین پیش طبع توسن ما بد لگام بود واکنون به زخم قمچی ایّام، رام شد جهان ملک خاتون
دو سه روزی ست تا ز باد بهار غنچه را اقچه در دهان باشد جهان ملک خاتون
صفت خضر نبی سخن فانی نگردد زان سبب چون حضر فرخ پی که از نهر حیات آب بقا داده سخندانش مثالی کاشانی آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از ...
سختی روزگاران، پیش آمدهای ناگوار �پس بر وفق این احوال، از نوازل این اهوال، بگریختم� ( مقامات حمیدی: المقامة الثانیة )
سختی روزگاران، پیش آمدهای ناگوار � پس بر وفق این احوال، از نوازل این اهوال، بگریختم� ( مقامات حمیدی: المقامة الثانیة )
بی مسما. نامی که شایسته نباشد مر کسی یا چیزی یا کسی را. نام واره ای که بیان ویژگی خوب یا بدی را به نیکویی نتواند. نامی که صفتی را کم تر یا فزون تر از ...