ZabanHi - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matrix: محیط پیدایش چیزی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

onam: جشن برداشت محصول که سالانه در هند ب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalence: معادل سازی

٧ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suburban: عادی و کسل کننده

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junior executive: کارآموز در شرکت ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

junior executive: کارآموز در شرکت ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orthodox: conventional

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

playfulness: the quality of being full of fun an ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

genealogy: وابسته به شناخت ژن از نسل های گذشته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slippery: کلمه یا چیزی که تعریف یا درک کامل آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disposition: a person's inherent qualities of mi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commonsensical: showing common sense

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commonsensical: معقولانه یا عاقلانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competing: adj: ضد و نقیض

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corpus: a body or the main part of an organ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biocultural: زیست فرهنگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biocultural: زیست فرهنگی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

substantiating: اثبات کردن و تحقق بخشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substantiating: اثبات کردن و تحقق بخشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in doing so: therefore

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wild guess: a guess based on no knowledge or in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heterotopia: مکان هایی که خارج از همه مکان ها هس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arcade: بازیهای کامپیوتری در پاساژها یا شهر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

permutation: روش های مختلفی که در آن می توان مجم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate zones: مناطق جهان که بر اساس شرایط اقلیمی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

climate zones: مناطق جهان که بر اساس شرایط اقلیمی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creolized: ترکیب زبانها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creolized: ترکیب زبانها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creolized: زبان آمیخته، زبان مرکب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ISA: Individual Savings Account

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

logistical: آمایشی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disembody: از بین بردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prosthetic: پروتز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalence: معادل سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulation: تحیج

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rock n roll: راک اند رول سبکی از موسیقی محبوب اس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock n roll: راک اند رول سبکی از موسیقی محبوب اس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daguerrotype: اولین نوع عکس تولید شده با موفقیت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daguerrotype: اولین نوع عکس تولید شده با موفقیت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parallax: پرسپکتیو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hogishly: طمع کارانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hogishly: طمع کارانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axiom: قاعده کلی اصل موضوع

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irradiated: در معرض تابش ( اشعه ایکس و . . . ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irradiated: در معرض تابش ( اشعه ایکس و . . . ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalitions: پیوستگی اتحاد موقت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosmogony: بررسی ساختار کیهان در مقیاس گسترده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

numen: رب النوع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

numen: رب النوع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posteriori: عقبی، پشتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ether: اتصال

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mud: برنامه آنلاین کامپیوتری که به چندین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embodiment: جسم مندی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماهوی: از ریشه ماهیت میاد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prostheticization: جانهشت سازی، پروتز سازی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shuriken: تیغ هایی شبیه ستاره برای مبارزه معم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chiba: شهری در ژاپن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panopticism: سیستم نظارت کلی ( مثل دوربین مدار ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parrhesia: جسارت یا آزادی بیان به معنی گفتار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wdlg: یک ایستگاه رادیویی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cheshire: a county ( = area with its own loca ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adulterant: impurity

٨ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

مدال‌های ZabanHi