تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از ریخت انداختن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"صمیمی شدن" معنی درست تری می ده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم بد قلق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم یا چیز بدقلق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلک کسی را کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شبکه عصبی مصنوعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در پوشش . . . . رفتن That reporter went undercover to the museum as a visitor. آن خبرنگار در پوشش یک بازدیدکننده به موزه رفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در آستانه ی ورشکستگی