پارسی ترجمه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

single mother: *** مادر معنای این واژه همان �مادر� ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

almost: نزدیک بود که . . . چیزی نمانده بود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seek: جستجو کردن، طالب بودن، در پی چیزی ب ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swung: PAST TENSE, PAST PARTICIPLE OF swin ...

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thick: **** ته استکانی برخی مواقع برای می ...

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rest: یکی از معناهای rest �بقیه ، مابقی� ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blonde bimbo: blonde bimbo اصطلاحی است که برای تح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blonde bimbo: blonde bimbo اصطلاحی است که برای تح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

begotten: ***** یگانه این واژه در متون مذهبی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

begotten: ***** یگانه این واژه در متون مذهبی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

county of birth: زادگاه ( منظور، شهر ، شهرستان و ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

county of birth: زادگاه ( منظور، شهر ، شهرستان و ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

eternal: ابدی و ازلی ، سرمدی *************** ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

everlasting: ابدی ، سرمدی ****************** ete ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tells: ****** روایت کردن در متون ادبی بیش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tell: **** روایت در متون ادبی، "روایت" م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

talk about: حرف برای گفتن داشتن They had a lot ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

facelift: **** بازسازی ، نوسازی ، تعمیرات اسا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brightly lit: کاملا روشن ، پر نور، روشنِ روشن ای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brightly lit: کاملا روشن ، پر نور، روشنِ روشن ای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

round a corner: گوشه و کنار اطراف There's a great ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you will excuse me: اگر اجازه بفرماید . . . if you wil ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

almost: نزدیک بود که . . . چیزی نمانده بود ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay where you are: از جات تکون نخور ( از جایت تکان نخو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay where you are: از جات تکون نخور ( از جایت تکان نخو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swung: PAST TENSE, PAST PARTICIPLE OF swin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bite: یکی از معناهای bite بریدن، زخم و پا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black ice: یخ سیاه، یخ شفاف یخ شفاف یا یخ سیا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silver gray: جو گندمی ( مو ) تقریبا معادل همان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silver gray: جو گندمی ( مو ) تقریبا معادل همان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whitsun: عید پنطیکاست، چشن پنطیکاست در متون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

percivale: سِر پرسیوال، یکی از شوالیه های میز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carryouts: ( غذای ) بیرون بر این واژه به معنای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a heart: صمیمی و خوش قلب He was a teacher w ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welcome to the world: Welcome to the world عبارتی محاوره ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

explosion: انفجار دینامیت سبب ریزش دیوار شد.

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های پارسی ترجمه