Hizan - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزوارش: واژه های که به زبان آرامی نوشته میش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: خارش

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damage: آسیب رساندن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reject: رد کردن یا نپذیرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: با حال

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't beat a dead horse: آب در هاون نکوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

century: سده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flossy: درخشان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beaming: دلگشا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kevlar: جلیقه ضد گلوله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet: گلوله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleaming: دوشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gleaming: روشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

busted: به درد نخور و داغون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backbite: بد گویی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chef: Chef به کسی می گن که مدرک دانشگاهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frosty: یخ زده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frosty: یخ زده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gloomy: اندوهگین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gloomy: اندوهگین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality: چگونگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: واژه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spooky: ترسناک و وابسته به جن و آدم فضایی ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bummed: دلخور بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concourse: سالن ایستگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concourse: سالن ایستگاه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baller: خفن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

baller: خفن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homey: دوست صمیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fear: ترس ، دهشت، بیم، هراس، وحشت، رعب، f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toxin: زهراب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hubby: شوهر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hubby: شوهر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مخصوص: از واژه های تازی در گفت وگو کمتر اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داماد: Groom به معنا ی کسیه که داره ازدواج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beneath: Under

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in your face: چشات در آد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زجر: در عربی به معنای بازداشتن از کاری و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انسان: انسان تازی نیست و ریشه اوستایی دارد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shuffle: بر زدن پاسور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

match: کبریت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نعره: معرب از ناره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

root: I'm rooting for my friend من از دوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

info: کوتاه شده ی Information

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اریسان: ایرانی پاک و نجیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاهین: شاهانه ، نیرومند ، یاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صدیقه: مونث صدیق ، بسیار راستگو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ممد نوبری: نام آهنگی از آلبوم صاد شاهین نجفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کردی: کسی که پافشاری بر این دارد که کردی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابای: برادر گیلکی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جغلان: بچه ها گیلکی shivan

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازازیل: در گیلان به بچه های شر و شیطون میگن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ازازیل: در گیلان به بچه های شر و شیطون میگن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taki taki: تب رقص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taki taki: تب رقص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rattle: جغجغه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mount: سوار شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: جاویدان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bow: تعظیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chives: پیازچه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clown: جوکر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stock: سهام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuantos: چه مقدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلم: قایق بدون موتور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زعفران: برگرفته از زرپران فارسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aurora: شفق قطبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aurora: شفق قطبی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looker: خوشگل به صورت خودمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looker: خوشگل به صورت خودمانی

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رمژک: گناه یا تقصیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consult: مشورت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consult: مشورت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: غیر قابل اعتماد یا باور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reject: رد کردن یا نپذیرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrast: اختلاف و دوگانه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wise up: سر عقل بیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wise up: سر عقل بیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کر: کُر در زبان گیلانی به معنی دختر است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vigor: زور و توان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: زور و توان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hirsute: پشمالو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hirsute: پشمالو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm backing you: هوا تو دارم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

itchy: خارش دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itchy: خارش دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: خارش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch: I'm scratching my eye دارم چشمم رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decease: فوت و مرگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decease: فوت و مرگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spear: نیزه roman reings

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speak of the devil: وقتی از کسی سخن میگیم ویهو پیداش می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

greece: یونان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greece: یونان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاژخایی: حرف مفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاژخایی: حرف مفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dealer: فروشنده مواد مخدر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hag: جادوگر زن به عربی عفریته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hag: جادوگر زن به عربی عفریته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damage: آسیب رساندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirt cheap: خیلی ارزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirt cheap: خیلی ارزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژنگ: چروک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

growth: رشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frank: رک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frank: رک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanction: They must lift the sanctions اونا ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incredulous: دیر باور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incredulous: دیر باور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch: مشت super man punch

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماسه: شن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shallow: دارای ژرفای کم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truce: آشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

truce: آشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell: بدرود

١٠ ماه پیش

مدال‌های Hizan