Hizan - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزوارش: واژه های که به زبان آرامی نوشته میش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: خارش

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damage: آسیب رساندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reject: رد کردن یا نپذیرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: با حال

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't beat a dead horse: آب در هاون نکوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

century: سده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flossy: درخشان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beaming: دلگشا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kevlar: جلیقه ضد گلوله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet: گلوله

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleaming: دوشن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gleaming: روشن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

busted: به درد نخور و داغون

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backbite: بد گویی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chef: Chef به کسی می گن که مدرک دانشگاهی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frosty: یخ زده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frosty: یخ زده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gloomy: اندوهگین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gloomy: اندوهگین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality: چگونگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: واژه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spooky: ترسناک و وابسته به جن و آدم فضایی ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bummed: دلخور بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concourse: سالن ایستگاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concourse: سالن ایستگاه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baller: خفن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

baller: خفن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homey: دوست صمیمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fear: ترس ، دهشت، بیم، هراس، وحشت، رعب، f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toxin: زهراب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hubby: شوهر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hubby: شوهر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مخصوص: از واژه های تازی در گفت وگو کمتر اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داماد: Groom به معنا ی کسیه که داره ازدواج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beneath: Under

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in your face: چشات در آد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زجر: در عربی به معنای بازداشتن از کاری و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انسان: انسان تازی نیست و ریشه اوستایی دارد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shuffle: بر زدن پاسور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

match: کبریت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نعره: معرب از ناره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

root: I'm rooting for my friend من از دوس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

info: کوتاه شده ی Information

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اریسان: ایرانی پاک و نجیب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاهین: شاهانه ، نیرومند ، یاور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صدیقه: مونث صدیق ، بسیار راستگو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ممد نوبری: نام آهنگی از آلبوم صاد شاهین نجفی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کردی: کسی که پافشاری بر این دارد که کردی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابای: برادر گیلکی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جغلان: بچه ها گیلکی shivan

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازازیل: در گیلان به بچه های شر و شیطون میگن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ازازیل: در گیلان به بچه های شر و شیطون میگن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taki taki: تب رقص

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taki taki: تب رقص

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rattle: جغجغه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mount: سوار شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: جاویدان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bow: تعظیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chives: پیازچه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clown: جوکر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stock: سهام

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuantos: چه مقدار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلم: قایق بدون موتور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زعفران: برگرفته از زرپران فارسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aurora: شفق قطبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aurora: شفق قطبی

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looker: خوشگل به صورت خودمانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looker: خوشگل به صورت خودمانی

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رمژک: گناه یا تقصیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consult: مشورت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consult: مشورت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: غیر قابل اعتماد یا باور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reject: رد کردن یا نپذیرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrast: اختلاف و دوگانه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wise up: سر عقل بیا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wise up: سر عقل بیا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کر: کُر در زبان گیلانی به معنی دختر است

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vigor: زور و توان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: زور و توان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hirsute: پشمالو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hirsute: پشمالو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm backing you: هوا تو دارم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

itchy: خارش دار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itchy: خارش دار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: خارش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch: I'm scratching my eye دارم چشمم رو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decease: فوت و مرگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decease: فوت و مرگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spear: نیزه roman reings

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speak of the devil: وقتی از کسی سخن میگیم ویهو پیداش می ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

greece: یونان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greece: یونان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاژخایی: حرف مفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاژخایی: حرف مفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dealer: فروشنده مواد مخدر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hag: جادوگر زن به عربی عفریته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hag: جادوگر زن به عربی عفریته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damage: آسیب رساندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirt cheap: خیلی ارزان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirt cheap: خیلی ارزان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژنگ: چروک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

growth: رشد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frank: رک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frank: رک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanction: They must lift the sanctions اونا ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incredulous: دیر باور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incredulous: دیر باور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch: مشت super man punch

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماسه: شن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shallow: دارای ژرفای کم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truce: آشتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

truce: آشتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell: بدرود

١١ ماه پیش

مدال‌های Hizan