یسنا نظری پور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay on top of: کاملا ( چیزی یا کسی را ) تحت کنترل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platforms: بسترها

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self esteem: خود باوری, عزت نفس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfiltered: بی پرده و رک و راست ( در unfiltered ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leave no stone unturned: هرکاری از دستتون برمیاد انحام بدین, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave no stone unturned: هرکاری از دستتون برمیاد انحام بدین, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead links: لینک مرده ( لینک غیرقابل دسترس )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

content pollution: محتوای بی کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fit into: همخونی داشتن با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traditional channels: روش های سنتی, رسانه های سنتی ( در ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

niche: خاص پسند ( چیزی که عامه پسند نیست )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

editorial calendar: تقویم محتوا ( تقویمی که در بازاریاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

editorial calendar: تقویم محتوا ( تقویمی که در بازاریاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

under the hood: •به بطن چیزی/کاری رفتن •از زیر و بم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is your strongest: به بهترین شکل ممکن انجامش دادین؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticky content: محتوای نگهدارنده ( محتوایی که باعث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sticky content: محتوای نگهدارنده ( محتوایی که باعث ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lunch and learn: ناهار کاری رایگان ( A seminar offer ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excel: جلو زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mindful: be mindful of= حواستون به. . . بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tie into: به کاری چسبیدن - کاری رو باهمه وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie into: به کاری چسبیدن - کاری رو باهمه وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trackable: قابل ردیابی - قابل پیگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trackable: قابل ردیابی - قابل پیگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

content polluter: در بازاریابی= کسی که کیفیت محتوا رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretche the limit: موانع رو کنار بزنین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laundry list: لیست بلندبالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laundry list: لیست بلندبالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet point: مورد ستاره دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

snapshot: نگاه اجمالی، تصویر اجمالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bubbly person: آدم سرزنده, آدم دلشاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bubbly person: آدم سرزنده, آدم دلشاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

revolving door: ثابت نموندن, مدام تغییر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

halo: could halo on the brand: در بیزینس: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tip of the iceberg: فقط یه نمونه کوچیک بودن ( از کل مسئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tip of the iceberg: فقط یه نمونه کوچیک بودن ( از کل مسئ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organic post: پست رایگان؛ پست معمولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amplify: ارتقادادن, تقویت کردن, بهتر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hosting: پذیرای کسی یا چیزی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mid roll ads: تبلیغات میانپخش ( تبلیغی که وسط پخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: به هم زدن، وقفه ایجاد کردن ( در ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

click bait: تله کلیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side by side: بغل به بغل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyber bullies: زورگیری مجازی, زورگیری سایبری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

product launch: روانه کردن محصول ( به بازار )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinching the screen: دو انگشت ( یا بیشتر ) رو روی صفحه ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang of something: طرزکار چیزی رو یادگرفتن, از چیزی س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang of something: طرزکار چیزی رو یادگرفتن, از چیزی س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retains final approval: تایید، رضایت یا توافق نهایی را جلب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoot up: معنی عامیانه در دیکشنری کمبریج: به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot up: معنی عامیانه در دیکشنری کمبریج: به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shop around: قیمت جاهای مختلف رو با هم مقایسه کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shop around: قیمت جاهای مختلف رو با هم مقایسه کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roi: Return On Investment : بازگشت سرمای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back in the day: یادش بخیر!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driving out of business: از کار بی کار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

test drive: ارزیابی کردن, امتحان کردن, ماشینی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

test drive: ارزیابی کردن, امتحان کردن, ماشینی ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay on top of: کاملا ( چیزی یا کسی را ) تحت کنترل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay on top of: کاملا ( چیزی یا کسی را ) تحت کنترل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer centric: مشتری محور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refine: واضح یا اصلاح کردن یک نظریه یا روش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

takes center stage: مرکز توجه قرار گرفتن, موضوع اصلی بو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

takes center stage: مرکز توجه قرار گرفتن, موضوع اصلی بو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get sth across: شیرفهم کردن چیزی به کسی, قبولوندن ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get sth across: شیرفهم کردن چیزی به کسی, قبولوندن ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you can call it that: برای تاکید بر اینکه چیزی اونطور که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word of mouth: گفتاری, شفاهی, دهان به دهان ( نقل ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aiming: حرف زدن بدون فکر کردن مثل شلیک بی ه ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های یسنا نظری پور