Sm - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همایون نعل: فرخ پی ، خجسته قدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرا پی: پشت سر، دنبال، #فراروی=پیش روی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوهیر: شرافتمند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحر مسجور: دریای آتشین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیت معمور: خانه اباد، کعبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجتمع بازرگانی: هماد بازرگانی، تیمچه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوزه گره: گرهی خوش ترکیب و درشت که مانند دکمه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاسخ اوردن: پاسخ دادن، فریدون چنین پاسخ آورد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یاربکار: نیازمند به یاری و اللَّه را در آف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازادی کردن: شکر کردن و سپاس گزاری کُلُوا مِنْ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هونیوش: گوش گیر، خوب شنوا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حناس: نفس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خردایش: فرایند شکستن و خرد کردن و آسیا کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنش پرداز: "کنش پرداز" که توسط فرهنگستان زبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایگاه: ورودی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گایه: ( کردی ) نوعی بازی فکری محلی چندنفر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سقلی: زدن با دست به پهلوی کسی برای آگاه ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکر سیاه: شکر سیاه کشت نیشکر هر ساله از اردیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر چه: در گویش محلی همدانی " سرچه " به گنج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سره سو: در زبان تبری یعنی نور خانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه یاس خواندن: از نومیدی دم زدن، سخن از بی مهری و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه یاس: سخن و داستان بیمهری و دلسردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وارونه خوی: بد آیین، زشت خوی، بد نهاد، ستیزه جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وارث بلافصل: نزدیکترین خویشاوند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم حقوق: دانش حقوق، دادشناسی، دانشی که به بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چقک: ( خراسان رضوی ) چُقُک؛ گنجشک.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فانیک: راستگو،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چونیک: کتری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شینیک: بزغاله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپانیک: سیال، روان، مایع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قشنیک: زاغ،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاراکلینیک: تشخیص پزشکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوپند: سوفند، فلاخن، وسیله پرتاب سنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گالیشیک: تحمل کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارکاییک: کهن نما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیلتیک: تلنگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سمپتوماتیک: نشان دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لاجستیک: ترابری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گزنیک: چاقو، کارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهند: چاره، علاج، راه حل،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جان سر وشت: بیقرار ، ناآرام، عاصی،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نهاندار: رازدار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم اموز: همکلاس، هم درس، هم رتبه، هم مدرسه، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پدر شوهر: خسوره ز تیمار خوش و پند خسوره دلم ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسوره: پدر زن،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همباز: بهره دار، هماس، هم سود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفته فهم: [ هََ ت ِ ف َ ] ( ص مرکب ) دیرفهم، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرتابی: الهام، فرهش،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوم تناد: رستاخیز، قیامت، محشر،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوم حسرت: روز قیامت، محشر، رستاخیز، روز حساب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی اب چشم: ناسپاس، ناشکر، حق ناشناس،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با اب چشم: سپاسدار، سپاسگذار، نمک شناس، شکر گذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لماز: بدگوی، عیب گذار،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گسترده کام: بزرگ ارزو، بسیار خواسته، متمتع، کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خنجرگذار: خنجر زن، خنجرکش، شمشیرزن، دلیر، شجا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نماشان: غروب، هنگام شب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبارگ: سُبارگ ، نهار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپاروک: کبوتر، حمام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختر دیرساز: بخت نامساعد و ناسازگار، بخت دیر پیو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جان بانی: پاس دارنده جان، نگاهبان جان، جان پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پهلو تهی کردن: قصور و کوتاهی کردن پرهیز و کناره گی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reproval: سرزنش ، طعنه، بیغار، ملامت، reproof

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نعل وارونه یا وارو زدن: رد گم کردن،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نعل در اتش داشتن: کنایه از بی قراری و نا آرامی همه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاتک: کاتک:ت:صامت است. مرغی که هنوز تخم ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تفریخگاه: شیلات ) محل تخم ریزی آبزیان؛ محلی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهرنا: اهِرنا:نام پهلوانی متکبر و خودپسند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

megapode: مرغ پابزرگ ( به انگلیسی:Megapode ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لواده: لَوادِه ) نام یکی از پهلوانان سپاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رهگرای: راهی، رهسپار

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وژنگ: پینه، وصله، درپی، رقعه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژخ: گل مژه، wart

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غنجار: سرخاب ، غازه، گلگونه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هزار اوا: بلبل ، عندلیب، هزاردستان هزار آوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موازین: حدود، میزان ، اندازه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گواژه: شوخی، خوش طبعی، سرزنش، پیغاره، جه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گواژه زدن: سرزنش کردن، جز این داشتم اومید و ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الچخت: چشمداشت، خواسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرتوت سر: به مجاز، کم خرد، خرف، آن که عقلش را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از ته: از اساس ، از بن، از میان از ته دل،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مفرش بستن: مهیای سفر شدن، رخت بستن ای دل به س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i confess: اعتراف میکنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جای ان است: به جاست، شایسته است، سزاوار است سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی وجه: ناصواب، ناشایست، ناروا، بی وقار، بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قمچی اسب: تازیانه یا شلاقیست برای رام کردن و ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طاقی: کلاه تاجیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جاق: هنگام و زمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نغوله: گیسو ، زلف چون مه مهربان من تاب ده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بغطاق: عمامه ، دستار، کلاه، ای ماه قیچاق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مچلکا: عهدنامه،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فتنه کردن: شور و غوغا به پا کردن، ظلم و ستم کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زوراوری: پهلوانی، زور مندی، مقابله، برابری، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در پوش: dorpus صدف، غلاف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روبه بازی: حیله گری، مکاری، دغل بازی، ای زروب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پالش: جستجو، پی جویی، کاوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمایل پرست: ، صورت پرست، دوستدار شمایل زیبا، صو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلاف امد: ناسازگار، نا همسان، نا همگون، پادوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نازک بدن: کمرباریک، لاغراندام، لطیف، لطیف اند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افادت: افاده'efāde معنی ۱. تکبر؛ خودبینی؛ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شنبلید روی: زرد روی، تیغها چون ارغوان و رویها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خسرو نسب: شاهزاده، عالی تبار، نیکو نژاد، عالی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موتور پیش: موتورپیش keirin, keirin race واژه ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میلاویه: شاگردانه، میلاوه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیمین سینه: پاک اندرون، روشندل، رقیق القلب، معص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوطلب: ابوطلب . [ اَ طَ ل َ ] ( اِخ ) شاعر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زرین سلب: پوشش و جامه زرین و طلادوزی شده ای خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرواد: شعر و چکامه پارسی،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعر پارسی: سرواد،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قتاب: پالانگر، پالاندوز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یوم النحر: عید قربان،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسنگ: باوقار، باشکوه، متین، سنگین یاری بو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غزن: قفل، هر چند که از تو بوسه یابم گه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محل نهادن: محبت کردن، بزرگ داشتن، یاد کردن، تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شلنگ انداز: گشاده قدم،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لووه: التماس ، خواهش، لابه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وشنا: veshna گرسنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرمه دجا: شب ، تاریکی شب گاهی به صنع ماشطه، ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقره شاخدار: نقره خام، سیم خالص و بی غش سیمی بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نافرجام گو: مشووم ، منحوس، بد خبر، کسی که خبر ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نافرجام گو ی: دروغ گو، بیهوده گو، منحوس ، مشووم، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اژنگ رو: گره پیشانی، عبوس ، ترشرو، گرفته، دل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واهیر: در زبان تبری به معنی گرمای شدید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قیمت شکنی: عبارت است از صادرات یک کالا با قیمت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکه بردن: بیرواج رونق کردن سخن پولاد کن چون س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چمتا: کوله پشتی که چوپانان و کشاورزان نیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالغ دولت: آنکه دولت و بخت کامل و مساعد دارد. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فکرت انگیز: آنچه آدمی را به فکر فروبرد. خیال ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فکرت کردن: تفکر کردن، اندیشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accedes: پیوستن، تن در دادن، راه یافتن، دست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لسان رطب: زبان سخنگو و چرب : دهان زهدم ارچه خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ده مرده گوی: کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لکاس: واحد کوچک پول، قراضه، پول خرد، واحد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهد خشک: عبارتست از آنکه صورت زهدش منجر به ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنقای فرتوت: کنایه از زمین و ظلمت شب باشد. کنایه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنقاسخن: که سخنی چون عنقا دارد. بمجاز فصیح : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود را عنقا کردن: کنایه از گم شدن و ناپدید گردیدن است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفضل کردن: مهر ورزیدن، مهربانی کردن، نیکویی کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رحمت عام: بخشش همگانی، لطف عالم گیر ، نظر کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بها برو: به ابرو ، به یک اشاره به چشمی چشم ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قران ساختن: به هم آوردن، مقارن کردن، به تو خرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم وثاق: همدم، همصحبت، همراز، همخانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سقاک الله: جمله دعایی است به معنی خداوند تو را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گزیت: باج و خراج، ساو، اتاوه، جزیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کار سازی کردن: مشکل گشایی و چاره گری کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهل زبانی: گفتن سخنان پوچ و توخالی آن باد که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهل ساز: نوازنده ٔ دهل . دهل زن در آوردند م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طرز اوردن: شیوه و روش آیین نو آوردن ، چه طرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنجر زبان: تیزگوی. نیک سخن . باریک اندیش. دانا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزه بستن: ۱. روزه گرفتن، صوم، پرهیز، ۲. روزه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزی ریز: رزاق، روزی رسان، روزی بخش، روزی پاش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پست جوین: آرد جو سبوس دار، منم روی از جهان د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنبر به مشک امیختن: عطر آمیزی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنبر لب: کنایه از خط نورسته شکسته قیمت یاقو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاحب سر: خودی، رازدار، همدم، همدل، آشنا، یکد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشک لب: ۱. سوخته لب، تشنه، عطشان، ۲. جایع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طبع فریب: دلخواه، دلپسند، خاطر فریب، دلفریب، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرامت یافتن: سرافرازی و ارجمندی و بزرگواری یافتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شناسا کردن: معروف و مشهور و نامی کردن شناساندن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل بینش: نظرور، صاحب نظر، دیده ور، با بصیرت، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارافتاده: آزموده، کاردیده، مجرب، زبردست، کارد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریاحین بخش: خوشبو کننده، معطر کننده، بخشنده گل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریعان شباب: عنفوان جوانی، اغاز جوانی، اول جوانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هستایش: به وجود آوردن؛ هستی دادن؛ آفریدن؛ ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوددهی: تکوین، به وجود آوردن؛ هستی دادن؛ آف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسجون: زندانی ، گرفتار، دچار، دربند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیت اوردن بر چیزی: قصد و آهنگ آن کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وثیقت نامه: عهدنامه،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گردون شناس: اختر مار، اختر شناس، اختربین،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گره به بند قبا بستن: مرادف رشته به انگشت بستن . چیزی را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گره به دوش کردن: قبا بستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قبا به دوش کردن: قبا بستن، اماده و مهیای کاری شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منزل بریدن: سفر، رحیل، رحلت، کوچ، طی طریق، راه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترینان: برپایه، تال، سینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوشگویی: خوش سخنی، خوش گفتاری، نرم گفتاری، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاه بو: عنبر، مشک، بوی عنبر و مشک بی قیمت ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایغده سری: سبکساری، بیهوده گویی این ایغده سری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایغده سر: بیهوده گو ، سبکسار،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایفده سر: بیهوده گو، سبک سر این ایفده سری به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایفده سری: بیهوده گویی، سبکسری این ایفده سری ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الفختن: جمع کردن، گرد کردن، خرمن کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرینی کردن: همنشین و هم صحبت شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مبارک روی: نیک روی ، پسندیده روی، خجسته روی، ز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مفرح نامه: نامه فرح انگیز و شادی بخش مفرح نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقشبندی کردن: نقاشی کردن. زینت دادن. به نقش و نگا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلب فرشته داشتن: کنایه از رنگ سبز پوشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهشت خوردن: حیران و سراسیمه و وحشت زده شدن ، تر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهشت الوده: حیرت زده و سرگشته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهشت افرین: ترسناک ، هول آور ، وحشتناک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرغونه: بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بی ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برگ یاسمین: کنایه از رخساره و طلعت معشوق گرفت خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سحای نامه: مهر و عنوان نامه، پاکت نامه، جلد نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاذیر: تیر و ستون چوبی،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عارض افروختن: خشمگین و غضبناک شدن، ، چهره گشودن، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عهد صغر: دوران کودکی و خردسالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رضا به قضا دادن: راضی شدن به قضا و قدر، پذیرفتن سرنو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سندان دل: سنگ دل، بیرحم، بی مروت، ناجوانمرد، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سندان دلی: سنگدلی، بی رحمی، بیمروتی، نامهربانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست حاجت براوردن: دعا کردن، اظهار عجز و ناتوانی کردن، ...

١ سال پیش

مدال‌های Sm