مدالهای محیا بهزاد نیا
٩١
١,٩٣٤
١١
١
٥
٥
پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای
-
دیکشنری
-
out of sight out of mind: از دل برود هر آنکه از دیده برفت
٨ ماه پیش
کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
-
همه
٨ ماه پیش
کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز
-
همه
٨ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
don't count your chicken before they hetch: جوجه ها رو آخر پاییز میشمارن
٨ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
too many cooks spoil the borth: آشپز که چند تا شود غذا یا شور می شو ...
٨ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
cut your coat according to your cloth: �پا را به اندازه گلیم خود دراز کن
٨ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
a burnt child dreads the fire: مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ...
٨ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
look a gift horse in the mouth: دندون اسب پیشکشی رو نمیشمرند
٨ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
look a gift horse in the mouth: دندون اسب پیشکشی رو نمیشمرند
٨ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
محیا: اسم خودم محیاست. محیا به معنی زندگی ...
٨ ماه پیش
ثبت اولین پیشنهاد
-
دیکشنری
-
٨ ماه پیش