دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
معنی بوکس در زبان ترکی: B�kبُک=پرش، جستن، جست، جهش، جهیدن، خیز، لگد پرانی، کتک کاری، ضربه، کوبش، زد و خورد، و. . فعل امر بُکمک B�kmek=از جا پریدن، ج ...
احتمالاً کلمۀ داغ فارسی با dağ داغ ترکی مرتبط است داغ dağ =1 - کوهی که از دهانة آن مواد سیال سوزان و خاکستر و آتش بیرون آید، آتشفشان، کوه، برآمدکی، ...
کلمۀ ترکی: ایزان izan =پیگیر باش، تعقیب گن، دوباره انجام بده، ادامه بده، دنبال کن، و. . . - احتمالاً با کلمِۀ ایضاً= بازهم، علاوه براین، نیز، هم، همچ ...
معنی آت آشغال در زبان ترکی: آت آشغال =ضایعات مانده از غذا، دور انداختنی پسماندۀ غذایی، ( آت=بینداز ( معدوم کن ) ، فعل امر آتماک atmak=انداختن، پرت کر ...
در مورد کلمۀ چکش در زبان ترکی: چِکیش �ekiş ، �eki� چِکیچ=چیز سنگین، چیز دارای وزن و سنگینی، چکش چِک�ek، �ək=وزن، وزنه، اندازه، ثقل، سنگینی، مقدار، ...