تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

To be someone's responsibility , especially financially Dinner's on you یعنی حساب شام با تو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

یر به یر شدن. صاف شدن حساب بین دو نَفَر.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

یه چیز سبک ( مثل اسنک ) خوردن

پیشنهاد
٠

To watch carefully مراقب بودن از چیزی. چشم ازش برنداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be very easy مثل آب خوردنه

پیشنهاد

To return to your normal activity, especially after an illness or injury به وضعیت نرمال رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

An unusually difficult request درخواست غیر منطقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be very easy آسان

پیشنهاد
٢

To damage, destroy , or hurt something badly You really did a number on that toe! How'd it happen?

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مثلا وقتی کسی توی اتاق برو هست میگیم: میتونم توی تنت ببینم ( که آیا لباس بهش میاد یا نه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

افت و خیز در کار. To be in situation where you must either perform your best or fail

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرش نسخه. دلیرانه با چیزی مواجه شدن To confirm or accept unpleasant realities or consequences of bad action

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

A romantic or emotional film