جلال نجاریزدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stone's throw: A short distance نزدیک

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phonotactics: قواعد واج آرایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parole: زبان شناسی: گفتار فردی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

era: SYN age عصر, دوره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call by: SYNS drop by call in یه سری زدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: غلط انداز

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malapropisms: استفاده اشتباه از یک کلمه بجای کلمه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treachery: تدلیس، خیانت، نارو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you're welcome: SYN not at all خواهش می کنم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

speak your mind: say exactly what you think in a ver ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

more or less: SYN almost or approximately تقریبا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

know sth like the back of your hand: INF know a place very well مکانی را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homonymy: همنام به واژه هایی گفته میشود که شک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the most of something: کمال استفاده را از چیزی بردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your mind on sth: حفظ تمرکز بر روی چیزی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick sth up: به آسانی چیزی را یاد گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick sth up: به آسانی چیزی را یاد گرفتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rack your brains: بر روی ذهن فشار آوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rack your brains: بر روی ذهن فشار آوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work sth out: حل یک مشکل با بررسی حقایق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's not the end of the world: دنیا که به آخر نرسیده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know sth like the back of your hand: INF know a place very well مکانی را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know sth like the back of your hand: INF know a place very well مکانی را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know what you are doing: خبره, متخصص, کار کشته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of practice: تمرین نداشتم, و از دستم افتاده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of practice: تمرین نداشتم, و از دستم افتاده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put your foot in it: فردی را ضایع یا خرد کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speak your mind: say exactly what you think in a ver ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speak your mind: say exactly what you think in a ver ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get back to sb: بعدا با شما تماس می گیرن ( صحبت می ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time's up: وقت تمام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

time's up: وقت تمام

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know: منم باهت موافقم, منم با تو هم عقیده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i know: منم باهت موافقم, منم با تو هم عقیده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you can say that again: INF I agree with you completely کام ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wouldn't say no: INF used to say you would like sth, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i wouldn't say no: INF used to say you would like sth, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have to say: SYN I must say INF used for emphas ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i couldn't tell you: INF جواب سوالت رو نمی دونم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i couldn't tell you: INF جواب سوالت رو نمی دونم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to tell you the truth: صادقانه بگم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see how it goes: SYN see how things go ببین چطور پیش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see for yourself: بیا خودت ببین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if you like: هر چی تو بگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i’m not bothered: SYN It's all the same to me برام مه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad luck: SYN Hard luck اه چه بد شانسی, اه چ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good luck: used to wish sb success with sth, e ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks goodness: خدا رو شکر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks goodness: خدا رو شکر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for goodness sake: ای داد و بیداد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impatient: بی صبر, بی تاب, بی حوصله.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind out: SYN Watch out مراقب باش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what have you been up to: INF what have you been doing داری/د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what have you been up to: INF what have you been doing داری/د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call by: SYNS drop by call in یه سری زدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just round the corner: در همین نزدیکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just round the corner: در همین نزدیکی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you make of sb: What's your impression of sb نظرت ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what do you make of sb: What's your impression of sb نظرت ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i couldn't agree more: I strongly agree کاملا موافقم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i couldn't agree more: I strongly agree کاملا موافقم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i couldn't agree more: کاملا موافقم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as i'm concerned: اگر نظر من می خوای, اگر من باشم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the long run: SYN in the long term در دراز مدت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you ask me: INF in my personal opinion اگر نظر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you ask me: INF in my personal opinion اگر نظر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to some extent: SYNS To a certain extent In some wa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the most part: SYNS By and large On the whole بطور ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got a point: فرمایش شما درست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you've got a point: فرمایش شما درست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iran: توضیح اول قدیمی ترین نام مملکت ما ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whose schedules permit: که برنامه آنها اجازه می دهد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whose schedules permit: که برنامه آنها اجازه می دهد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a friend in need is a friend indeed: 1 دوستی که هنگام نیاز همراهت باشد ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

probably: قریب به یقین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rolodex: کارت گردون، رلودکس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self employed: خویش فرما

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clunky: ناخوشایند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existing clients: مشتریهای فعلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existing clients: مشتریهای فعلی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prospective clients: مشتریهای آینده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospective clients: مشتریهای آینده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

automatically: خود به خود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simply: SYN merely صرفاً، به راحتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دمت گرم: ایول، کارت درسته، زنده باشی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

25: بهترین عدد دنیا به معنای بزرگی و عظ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

25: بهترین عدد دنیا به معنای بزرگی و عظ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're welcome: SYN not at all خواهش می کنم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rude awakening: حقیقت تلخ, غیر قابل باور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rude awakening: حقیقت تلخ, غیر قابل باور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bier: تابوت بدون سرپوش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bier: تابوت بدون سرپوش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chanting: ترتیل ( قرآن )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chanting: ترتیل ( قرآن )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amulet: حرز ( آویز دفع بلا )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amulet: حرز ( آویز دفع بلا )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

water down: لطافت بخشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ungratefully: نمک نشناس, ناسپاس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ungratefully: نمک نشناس, ناسپاس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

الهه: الهه یعنی پاکی و زیبایی سیرت و صور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a matter of fact: SYN actually, infact, in actual fac ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adversely: SYN Significantly, drastically به ط ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tweets: ارسال پیام در توییتر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tweets: ارسال پیام در توییتر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waste product: ضایعات تولید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste product: ضایعات تولید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

woman: بانو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MAN: مرد، آقا، مظهر قدرت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عزیز: ارجمند, گرامی, محترم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tagine: یک خورشت خوراکی از گوشت و سبزیجات ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tagine: یک خورشت خوراکی از گوشت و سبزیجات ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well established: جا افتاده, خبره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jargon: زبان صنفی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rhetorical question: سوال استفهامی به این معنی که گوینده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blogosphere: جهان وبلاگ آنلاین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blogosphere: جهان وبلاگ آنلاین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهیر: آنکه بر اثر کوشش یا دویدن بسیار نفس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهیر: آنکه بر اثر کوشش یا دویدن بسیار نفس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

podcast: فایل شنیداری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lgbt: دگرباشان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carpenter: نجار, شغل نجاری; که نیازمند هوش, دق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

era: SYN age عصر, دوره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tolerance: در الکترونیک ضریب خطا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multitask: چند منظوره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unit: فصل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unlimited liability: بدهی های نامحدود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unlimited liability: بدهی های نامحدود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the counter stock: سهام خارج از بورس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over the counter stock: سهام خارج از بورس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deverbal nouns: اسم های از فعل ساخته شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deverbal nouns: اسم های از فعل ساخته شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disregard: صرف نظر از

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disregard: صرف نظر از

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

child directed speech: SYN motherese بچه گانه صحبت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

child directed speech: SYN motherese بچه گانه صحبت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paraphrasing: بازنویسی، خلاصه نویسی، نقل قول غیرم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asl: مخفف American Sign Language زبان ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diameter: ضخامت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

molluscs: جانور نرم تن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

molluscs: جانور نرم تن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuttlefish: سپیداج

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuttlefish: سپیداج

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chirography: خط نویسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chirography: خط نویسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypodermic: زیرپوستی, تزریق زیرپوستی ( پزشکی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypodermic: زیرپوستی, تزریق زیرپوستی ( پزشکی )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theomachy: جنگ خدایان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theomachy: جنگ خدایان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theomachy: A war or struggle against God or am ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronotherapy: درمان اختلالات خواب, درمان بی خوابی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chronotherapy: درمان اختلالات خواب, درمان بی خوابی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antipathy: بیزاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antipathy: بیزاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antipathy: aversion

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pathognomonic: مربوط به تشخیص ناخوشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pathognomonic: مربوط به تشخیص ناخوشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synaesthesia: جابه جایی حسی, همرنجی، احساس سوزش ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مولفه: entity

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: در زبان شناسی به معنای: "قراردادی" ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no pain no gain: نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thaumaturge: a worker of wonders and performer o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

article: حرف تعریف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so that: بطوریکه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diachronic: شیوه توسعه و تکامل زبان ( در طول زم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diachronic: شیوه توسعه و تکامل زبان ( در طول زم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dialectology: گویش شناسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dialectology: گویش شناسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex is fo less than tin: New York Joke About a southerner's ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex is fo less than tin: New York Joke About a southerner's ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linguistic atlas: اطلس زبان شناسی، نقشه گویشوران زبان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linguistic atlas: اطلس زبان شناسی، نقشه گویشوران زبان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slang: زبان عامیانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ebonics: انگلیسی آمریکایی آفریقایی African A ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ebonics: انگلیسی آمریکایی آفریقایی African A ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there’s a lot of frantic paddling going on beneath: در کانتکست های مختلف یکی از معانی ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there’s a lot of frantic paddling going on beneath: در کانتکست های مختلف یکی از معانی ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious awareness: خودآگاهی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad luck often brings good luck: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. اگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad luck often brings good luck: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. اگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common sense: عقل سلیم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

linguistic determinism: جبر زبانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linguistic determinism: جبر زبانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in contrast: در مقام مقایسه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detractors: منتقدان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detractors: منتقدان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phonotactics: قواعد واج آرایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phonotactics: قواعد واج آرایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coarticulation: هم مخرج بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elision: فرایند حذف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elision: فرایند حذف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bound morpheme: تکواژ وابسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bound morpheme: تکواژ وابسته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

articulatory phonetics: آواشناسی تولیدی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

articulatory phonetics: آواشناسی تولیدی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punning: هنگامیکه با استفاده از معانی مختلف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punning: هنگامیکه با استفاده از معانی مختلف ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morphophonology rules: قوانین بیان واجی تکواژها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morphophonology rules: قوانین بیان واجی تکواژها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parole: زبان شناسی: گفتار فردی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

langue: نظام زبانی

١١ ماه پیش

مدال‌های جلال نجاریزدی