سیمین - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clothe line: طناب لباس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left with: چیزی را پیش کسی گذاشتن به امانت گذا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open up door for a career: ایجاد شدن و پیش آمدن موقعیت برای کا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arrival board: تابلوی اطلاعات پروازهای ورودی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a while: طول کشیدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duty free stores: فروشگاه های معاف از مالیات که کالاه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piscean: کسانی که منطقه البروج آنها ماهی است ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

millennial generation: نسل هزاره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cause alarm: ایجاد ترس و وحشت کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residential ife: زندگی خوابگاهی یا مسکنی که دانشگاه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fulfilled life: زندگی رضایت بخش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will give it some thought: بهش فکر میکنم درباره اش فکر میکنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take question: جواب دادن به سوال

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

made way: رفتن پیدا کردن راه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chess tightness: تنگی نفس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as short: آنقدر کوتاه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay a deposit: بیعانه دادن پیش پرداخت ( مثلا موقع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

standard room: اتاق معمولی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move smoothly: روان بودن، مثلا روان بودن ترافیک، ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

online forum: گفتمان های آنلاین .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nerve condition: عارضه ی عصبی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white tail: نوعی حشره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

less easier: سخت تر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how does: چقدر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damaging property: خسارت وارد کردن به مال

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to go: باید بری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at some points: یه وقت هایی گهگاهی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swatted: با مگس کش زده شدن مثلا حشره ای با م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant permission: اجازه دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poorly directed: کسی که روی تربیتش کم کار شده باشه. ...

٨ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

مدال‌های سیمین