حسن فاطمی منش - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confounded: گنگ

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uniqueness: منحصر به فرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uniqueness: منحصر به فرد

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

focus: واقف بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

review: دیدگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

empirical: میدانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

empirical: میدانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confounded: گنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confounded: گنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downstream: آینده ( تصمیمات )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formative: شکل گیری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: الزام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

critically: وخیم ( پزشکی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

survivorship: احیا ( پزشکی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survivorship: احیا ( پزشکی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thought leader: پیشگام روشن فکر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

severity: شدت ( بیماری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expressed: مطرح شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manifestation: بروز ( بیماری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commitment: الزام ( حقوق )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfavorable: نامتعارف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immunodeficiency: نقص ایمنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immunodeficiency: نقص ایمنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specificity: اختصاصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: پناهگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolate: محافظت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flacon: لوله ( در تجهیزات آزمایشگاهی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flacon: لوله ( در تجهیزات آزمایشگاهی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

medicolegal: پزشکی قانونی غلط است پزشکی - قانونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expansion: افزایش ( در مورد استفاده با حجم موا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion: توضیح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abnormalities: اختلالات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

determination: اندازه گیری ( برای وزن )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definition: تشخیص ( در پزشکی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

admit for: بستر ی شدن به خاطر . . . ( شکل مجهو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admit for: بستر ی شدن به خاطر . . . ( شکل مجهو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yields: بهره وری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pcr: واکنش زنجیره ای پلیمراز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pcr: واکنش زنجیره ای پلیمراز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top: کلیدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smarter: هوشمندانه تر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuel: محرک ( استفاده محدود این معنی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resource: اعتبار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deplete: تقلیل دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agglomeration: تجمع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

headline: سر خط خبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elimination: دفع ( داروشناسی و پزشکی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshalling: صف آرایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marshalling: صف آرایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

literally: بر روی کاغذ ( اصطلاح )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remediate: بازسازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

list: ذکر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategically: راهبردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modeling: ترسیم سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scarce: محدود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperation: تعامل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assessor: برآورد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credential: صلاحیت مثلا: این فرد صلاحیت انجام ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claimed: درخواست

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسن فاطمی منش