محمد خرمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no sooner did: no sooner had/did . . . than used t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unroof: گاهی تاول ک میترکه هم اینو بکار میب ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degranulation: اگزوسیتوز سریع پروتئین ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sequence: در زیست شناسی، توالی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متعطل: بی کار. ( آنندراج ) . مرد بی کار و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقال: گفتار، گفتگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقال: گفتار، گفتگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reservoir: ذخیره آبی پشت سد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for the rest: The other part For the rest of my l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on which: که روی آن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on which: که روی آن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tunes store: مغازه آهنگ فروشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixable: قابل تعمیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state schools: Public schools

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dis: بی احترامی کردن Don't dis/diss me m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by far: همراه صفت یا انجام کاری برای تاکید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as quickly as possible: هر چه سریعتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as quickly as possible: هر چه سریعتر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sonata: noun plural noun: sonatas a composi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prizewinner: برنده جایزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candida: نوعی قارچ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

xenotransplant: Medical speciality

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c'mon do something: I think Come on do something

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mostest: ی جورایی بیشتر ترین ولی slang هست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrub: تمیز کردن لباس مریض در بیمارستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no sooner did: no sooner had/did . . . than used t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nourish: تغذیه کردن نقش ان فعل است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nourish: تغذیه کردن نقش ان فعل است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bomb ass: Excellent; great; very successful.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the rest: the part that is left when other pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bao bao: واژه ای برای صدا زدن بچه ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dance to the beat: Dance to رقص با اهنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good as new: ( as ) good as new in very good c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be up to: to be doing something: What are you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the big picture: تصویر کلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the bigger picture: تصویر کلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the bigger picture: تصویر کلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

differentiation: وقتی جنین شکل میگیرد ، differentiat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delivery: gene therapy can be successfully de ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humor: او حس شوخ طبعی خوبی دارد

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمد خرمی