پیشنهادهای سهیل رضائی (٣٤)
crashes into something they hit it, especially in a way that damages the vehicle and hurts someone آسیب رساندن، صدمه زدن
to think about all the different parts or effects of فکر و برسی کردن تمامی عوامل
اصول ایمان
ثبت نام کردن
سفره دل رو باز کرون، درد و دل کردن
to just manage to do something: Our team squeaked out a victory in پیروزی کسب کردن، برنده شدن
خسته شدن از، حوصله سر رفتن
چسبیده به هم، منسجم
come up with یعنی همراه شدن با، هم سفر شدن با ( فکر، طرح، نقشه و غیره ) ارائه کردن و یا دادن ( پول ) درآوردن، به دست آوردن، پیدا کردن و یا گیر آوردن
فکر کردن
نیمرو، پخت تخم مرغ با روغن
"Fries count" به معنی تعداد سیب زمینی سرخ کرده یا چیپس است.
وام دانشجویی
پرداختن چنین مقدار پول
خراب شدن ( ماشین ) شکستن
قیمت نسبت به قبل ارزان تر شده
خیالبافی
سرکار گذاشتن
اسکل، ک*خل
یک لقمه ( غذا ) small bite گاز کوچیک گاز بزرگ BIG bite
کیف پول دیجیتال که در آن پول های دیجیتالی نگهداری می شود
اگه بزارم ( مثلا اگه بزارم ظرف ها رو بشوری )
ریسک زیاد کردن
زیاد از حد خرج ( پول ) کردن
they would draw مساوی کردن
پرنده پر نمیزد
بی محلی کردن، محل سگ نگذاشتن
chickened out : به معنی جا زدن why have you chickened outچرا جا زدی؟
فال گیر
if we had gone the korea for our holiday. we might have had a better time اگر برای مسافرت به کره رفته بودیم بیشتر بهمون خوش می گذشت better time=خوش گ ...
به معنای خیلی سرم شلوغه، تا خرخره درگیرم
کمی دیرتر
هوای کسی رو داشتن
بازی توپی شبیه وسطی