مهاجر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annoy: Annoy=bother به معنای آزار دادن، اذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

herbal tea: چایی که در آن کمی از برگ، ساقه، ریش ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

issue: دو معنی من براش دیدم ۱_موضوع ۲_چاپ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absolutely: تاکید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tournament: tournament یا مسابقات چندجانبه یک د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

etiquette: ضوابط و قواعد رفتاری مثل ضوابط و اص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annoy: Annoy=bother به معنای آزار دادن، اذ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beeping game: بازی های پر سر و صدا مثل آتاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

usher: راهنما، کنترل سینما ، کسی که در سین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trouser: شلوار Pant= توجه مهم :trouser غلطه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trouser: شلوار Pant= توجه مهم :trouser غلطه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suburb: ناحیه ای خارج از یک شهر اما نزدیک ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e g: همان شکل لاتین for example است =به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hallucinate: Hallucination به معنای توهمه و به ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slur: تلفظ کردن اصوات کلمات به صورت غلط ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrapbook: دفتری با صفحات خالی که معمولا از آن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break up: I'm broke:یعنی ورشکسته یا بی پول شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bland: بی مزه مثل آب یا نان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taxi lane: لاینی که تاکسی در آن حرکت می کند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

campsite: محل مخصوص کمپ زدن ( چادر زدن ) کهمع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airfare: هزینه هواپیما درسته بلیط هواپیما غل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parade: a large number of people walking or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give directions: آدرس دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

household: ۱ - افرادی که با هم در یک خانه زندگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the good with the bad: خوب و بد رو با هم بگیر ( پذیرفتن ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

impatient: معنی بد رفتار و بد اخلاق نمی ده غلط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strict: سخت گیر و مقرراتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody else: همه افراد دیگه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

everybody else: همه افراد دیگه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nine to five job: شغل های کارمندی شغل های کارمندی تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break into: 1_بری توی یه کار ( برای اولین بار ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meanwhile: ( در این مدت ) meanwhile و meantim ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meantime: در این مدت meanwhile و meantime دقی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow capped: یعنی حداقل بخش بالایی کوه یا تپه پو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ship: دو معنی : ۱_کشتی 2_ارسال محموله از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feature: چند معنی داره: ۱_ویژگی و خصوصیت ۲ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit single: تک آهنگ موفق آهنگ مشهوری که نسخه ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit single: تک آهنگ موفق آهنگ مشهوری که نسخه ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up: Follow up questions پرسش های تکمیلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

awareness: Consciousness یعنی هوشیاری Awarenes ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ufo: اشیاء ناشناس پرنده مثل بشقاب پرنده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a bird in the hand is worth two in the bush: یه پرنده که تو دستته و گرفتیش به دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a bird in the hand is worth two in the bush: یه پرنده که تو دستته و گرفتیش به دو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face away: پشت کردن به کسی ( مثلا وقتی داره لب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a lie in: صبح ها تا دیر وقت در تخت خواب ماندن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumpling: پیراشکی نیست بلکه نوعی غداست که شکل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve: 1_سرو کردن یا شدن غذا و نوشیدنی ( ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trendy: دو معنی داره که اولین معنی صفته و م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grey weather: آب و هوای به شدت ابری و نسبتا تاریک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grey: آب و هوای به شدت ابری و نسبتا تاریک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retail: خرده فروشی متضادش میشه wholesale

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brie: نوعی پنیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safeguard: 1_حفاظت کردن از کسی یا چیزی در مقاب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hard disk: حافظه جانبی کامپیوتر که توی کیس جاس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard disk: حافظه جانبی کامپیوتر که توی کیس جاس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard drive: حافظه جانبی کامپیوتر که توی کیس جاس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

load: Terrafexrm عالی نوشته اما چندتاش کم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sports hall: a large public room, often part of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parental income: سطح درآمد والدین

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های مهاجر