تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

غرغر کردن. سر و صدای معده. غرش دعوای فیزیکی ( بین اوباش ها، هر چند دیکشنری کمبریج، کلا به عنوان دعوای فیزیکی هم نام برده و اشاره ای به گنگ ها نکرده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

to disappear completely in a mysterious way ناپدید شدن مرموز / غیب شدن ناگهانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به چیزی علاقه مند بودن و احتمال شرکت در آن فعالیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

رد یا تکذیب کردن افت ناگهانی قیمت ( اعداد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حسی که در اون دلیل و منطق جایی نداره. بهترین ترجمه حس ششم یا حس درونی هست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاملا مناسب بودن کاملا اندازه بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در معنای فعل: پنهان شدن به عنوان اسم که معمولا چسبیده نوشته می شود: پناهگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پنهان شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

از کار افتادن به شدت ناراحت شدن جدا ( تجزیه ) شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

انجام دادن کاری که سخت و دشوار است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

با اشتیاق حرف زدن ( با صدای بلند ) خوشبین صحبت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

علی رغم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در فوتبال: ضربه ی ایستگاهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

حل کردن مشکل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گیج شدن کسی به دلیل انجام شدن کاری عجیب یا غیر ممکن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ثبت رکورد ( امتیازی ) بهتر توسط بازیکن یا باشگاه در مسابقات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1. لنگر انداختن. 2. محکم شدن. 3. در شرایط سخت کسی را حمایت کردن.