پیشنهادهای سورنا شهرکی (١٧)
غرغر کردن. سر و صدای معده. غرش دعوای فیزیکی ( بین اوباش ها، هر چند دیکشنری کمبریج، کلا به عنوان دعوای فیزیکی هم نام برده و اشاره ای به گنگ ها نکرده ...
to disappear completely in a mysterious way ناپدید شدن مرموز / غیب شدن ناگهانی
به چیزی علاقه مند بودن و احتمال شرکت در آن فعالیت
رد یا تکذیب کردن افت ناگهانی قیمت ( اعداد )
حسی که در اون دلیل و منطق جایی نداره. بهترین ترجمه حس ششم یا حس درونی هست.
کاملا مناسب بودن کاملا اندازه بودن
در معنای فعل: پنهان شدن به عنوان اسم که معمولا چسبیده نوشته می شود: پناهگاه
پنهان شدن
از کار افتادن به شدت ناراحت شدن جدا ( تجزیه ) شدن
انجام دادن کاری که سخت و دشوار است.
با اشتیاق حرف زدن ( با صدای بلند ) خوشبین صحبت کردن
علی رغم
در فوتبال: ضربه ی ایستگاهی
حل کردن مشکل
گیج شدن کسی به دلیل انجام شدن کاری عجیب یا غیر ممکن.
ثبت رکورد ( امتیازی ) بهتر توسط بازیکن یا باشگاه در مسابقات
1. لنگر انداختن. 2. محکم شدن. 3. در شرایط سخت کسی را حمایت کردن.