shoot down


1- سرنگون کردن، به زیر افکندن 2- (خودمانی) ردکردن، وازدن، تباه کردن

جمله های نمونه

1. Shoot down all who want to escape!
[ترجمه گوگل]همه کسانی را که می خواهند فرار کنند شلیک کنید!
[ترجمه ترگمان]! همه کسایی که میخوان فرار کنن شلیک کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To be an ace you had to shoot down five enemy aircraft.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل شدن به یک آس، باید پنج هواپیمای دشمن را ساقط می‌کردی
[ترجمه ترگمان]برای اینکه یک آس داشته باشید باید پنج هواپیمای دشمن را هدف قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He ordered fighters to shoot down Hassans Boeing.
[ترجمه گوگل]او به جنگنده ها دستور داد تا حسن بوئینگ را ساقط کنند
[ترجمه ترگمان]او به مبارزان دستور داد تا با هواپیمای بوئینگ پرواز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Water would shoot down the mountainsides and down the washes at 10-20 times the volume of a typical storm.
[ترجمه گوگل]آب دامنه‌های کوه‌ها را با حجم 10 تا 20 برابر یک طوفان معمولی پایین می‌آورد
[ترجمه ترگمان]آب با سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ شده و در ۱۰ تا ۲۰ برابر حجم یک طوفان معمولی از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll shoot down this ship along with that brat!
[ترجمه گوگل]من این کشتی را به همراه آن دلاور ساقط می کنم!
[ترجمه ترگمان]من این کشتی را با این بچه لوس شوت می کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He feels certain Japan will attempt a shoot down.
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که ژاپن مطمئناً تلاش خواهد کرد تا سرنگون شود
[ترجمه ترگمان]او احساس می کند که ژاپن اقدام به تیراندازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pyongyang has warned a shoot down would result in war.
[ترجمه گوگل]پیونگ یانگ هشدار داده است که سرنگونی منجر به جنگ خواهد شد
[ترجمه ترگمان]پیونگ یانگ هشدار داده است که تیراندازی منجر به جنگ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tokyo says it could shoot down the object.
[ترجمه گوگل]توکیو می گوید که می تواند این شی را ساقط کند
[ترجمه ترگمان]توکیو می گوید که می تواند شی را به سمت پایین پرتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. UAVs are hard to shoot down.
[ترجمه گوگل]سرنگونی پهپادها سخت است
[ترجمه ترگمان]تیراندازی به زمین سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Boeing hopes to shoot down MiG sales.
[ترجمه گوگل]بوئینگ امیدوار است فروش میگ را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]بوئینگ امیدوار است که فروش MiG را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first falsehood to shoot down is the fear or belief that you lack uniqueness.
[ترجمه گوگل]اولین دروغی که باید سرنگون کرد این ترس یا باور است که شما منحصر به فرد نیستید
[ترجمه ترگمان]اولین دروغ گفتن، ترس و یا باور است که شما منحصر به فرد بودن نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or if you shoot down the stealth bomber you will also earn this trophy.
[ترجمه گوگل]یا اگر بمب افکن رادارگریز را ساقط کنید، این جایزه را نیز به دست خواهید آورد
[ترجمه ترگمان]یا اگر از این بمب گذار مخفیانه عکس بگیرید، این جایزه را نیز به دست خواهید آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Q: Why does Hou Yi have to shoot down 9 suns?
[ترجمه گوگل]س: چرا هو یی باید 9 خورشید را ساقط کند؟
[ترجمه ترگمان]سوال: چرا هو یی ها باید ۹ خورشید را پرتاب کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Devising a strategy to shoot down Mr Obama is much harder.
[ترجمه گوگل]طراحی استراتژی برای سرنگونی آقای اوباما بسیار سخت تر است
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک استراتژی برای سرنگونی آقای اوباما بسیار دشوارتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause an aircraft to fall; destroy, defeat

پیشنهاد کاربران

To shoot down means to reject or dismiss an idea, proposal, or argument. This term is often used in informal or casual conversations.
رد یا نادیده گرفتن یک ایده، پیشنهاد یا استدلال. این اصطلاح اغلب در مکالمات غیررسمی یا معمولی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

For example, a group might shoot down a suggestion during a brainstorming session.
In a meeting, a manager might shoot down a colleague’s proposal.
A friend might shoot down another friend’s plan for the weekend.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-deny/
کاهش یافتن
روند نزولی
پس زدن
سقوط هواپیما
Mass street protests continue over the accidental shootdown of the passenger airplane
رد یا تکذیب کردن
افت ناگهانی قیمت ( اعداد )
رد کردن و مورد انتقاد قرار دادن پیشنهاد کسی ( سریع )
منهدم کردن

بپرس