علی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workstation: میزی که کارمندان روی ان کار میکنند. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up against: مقابله کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attended: حضور داشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plump: نسبتا چاق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plump: نسبتا چاق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fattish: کاملا چاق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dull: در دیکشنری اکسفورد امده: کسل کننده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foster parents: اوردن بچه های نیازمند به داخل خانوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stream: رود کوچک، جوی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pond: اب گیر، برکه، حوض

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puddle: چاله ی آب باران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ended up: سر از . . . در اوردن از اب در امدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bay: خلیج، خلیج کوچک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sailing boats: قایق های باد بانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extreme: افراطی، غیر عادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apart: جدا، فاصله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pins: سوزن ته گرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broom: جاروی دسته بلند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

washing up: شستن ظروف، بشقابها، لیوانها و. . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tempered: اخلاق، خلق و خو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

day care: مهدکودک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aside: تخصیص دادن - جداگانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expert: خبره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graffiti: نقاشی روی دیوار یا جاهای عمومی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lawn: یک زمین با چمن در باغ و یا پارک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walled: دیواری که معمولا با اجر و یا سنگ سا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snack bar: مکانی برای خرید اسنک و غذای مختصر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illustrate: توضیح دادن بعضی چیزها روی تصویر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lid: در، درپوش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consumer good: درکالوکیشنهای کتاب focus on vocabul ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: معامله، اندازه.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the opposition: حزب اصلی در پارلمان که دولت رو شکل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fountain: منبع، مخزن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a say: در تصمیم گیری مشارکت داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look up: جستجو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attended: حضور داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrigue: کنجکاوی یک شخص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inherent: ذاتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laying out: چیدمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: نقطه ضعف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motherese: گفتار کودکانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crust: خمیر پیتزا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have to be: بی چون و چرا، بدون تردید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backpacker: شخصی که به همراه خود یک کوله پشتی د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch for: مراقب بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: رشته یا گرایش تحصیلی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic room: تک اتاق با تخت پادشاهی یا دونفره با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basin: در انگلیس، نیوزلند و استرالیا به مع ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go through: در دیکشنری اکسفورد امده: خواندن با ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

takes: طول می کشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

takes: طول می کشد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reality tv shows: در این گونه برنامه ها، به جای هنرپی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reality tv shows: در این گونه برنامه ها، به جای هنرپی ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های علی