تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگار، گویی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاره پاره، آزرده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفوذ، تسلط، کنترل آن ها تحت تاثیر نفوذ استدلال های او قرار گرفتند. . They were impressed by the power of her arguments

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصه کوتاه کنم، خلاصه بگویم long story short: broke me قصه کوتاه کنم: مرا در هم شکستی بخشی از کتاب 365 روز بدون تو، ترجمه ی هاجر شُکری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لغزنده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایی جز اینجا اینجا نه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم فاصله، هم مسافت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fasten ( something ) with a small brooch or similar device* grasp ( something ) tightly with one's hand* place ( one's arms ) around something so as ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مشکی پوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to control someone or something often in a secret way. It turned out that his brother was the person pulling the strings behind the operation.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در هم شکستن war has smashed assumptions about israeli palestinian conflict جنگ فرضیات مربوط به مبارزات اسرائیل و فلسطین را در هم شکسته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Runts are crunchy candies sold by Nestl�. First seen on the market in 1982, the candies are in the shape, color, and flavor of a selection of fruits. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. مقیاس وزن با نماد lb ( یک پوند تقریبا برابر با 454 گرم است. ) 2. واحد پول با نماد � 3. مشت زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک معنی ش هم تعمیرگاه “It’s not mine. It’s my best friend’s truck. My car is in the shop. ”

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

باهاش کنار بیا باهاش هماهنگ باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه به معنای خودتنظیمی است Self regulation خود تنظیمی Self control خود کنترلی

پیشنهاد
٠

پیش دبستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محبوب، عزیز، پذیرفتنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل پذیرش، پذیرفتنی، محبوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اقرار، اعتراف، اذعان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرچم کانفدریت پرچم ایالات جنوب امریکا قبل از جنگ داخلی نماد دوران برده داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طلاکوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داغ ننگ داغ ننگ ( به انگلیسی: The Scarlet Letter ) رمانی تاریخی نوشتهٔ نویسنده آمریکایی ناتانیل هاوثورن است که در سال ۱۸۵۰ به چاپ رسید. داستان آن در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

صندلی بغل دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ژیمناستیک نیم پشتک پیچ گفته می شه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پادروایت در کنار روایت های غالب جامعه، همیشه روایت های حاشیه ای تری هم وجود دارند؛ روایت هایی که پادروایت نامیده می شوند و با روایت های غالب درمی اف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

a group within a political party or organization whose beliefs are in some way different from those of the main group 1. The president is on the lef ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سقوط کردن When they go low, we go high وقتی آنها سقوط کنند، ما اوج می گیریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوگلی She became the belle of the ball, really

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

enjoying yourself in bars, restaurants, etc in the evening

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هولا یکی از رقصهای نواحی پولی نزی و خصوصاً هاوایی می باشد. این نوع رقص به همراهی آواز محلی ( mele ) یا ساز ( oli ) اجرا می شود و به گونه ای، به نمای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سخت کوش I am still the same sensible striver who first shook his hand, and he remains the bookish optimist who thinks on three planes at once

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همراه، خونگرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

همراهان، کاروان In psychology, this is sometimes referred to as your “social convoy,

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مچاله she’d even gotten through the door. Inside her purse, she carried a crumpled piece of paper with a running list of all the things she’d thoug ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنگاتنگ side - by - side contest رقابتی تنگاتنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر و کله اش پیدا شده He is full of warmth. It sounds as if he’s saying hello to a beloved coworker or an old friend who’s turned up out of the blue

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نخستین رج بافتنی را بافتن So now let’s cast on

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازآرایی، سازماندهی جدید It’s these small rearrangements that help us untangle the bigger knots

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پناه گرفتن we battened down inside a wrecking storm ما در میانه ی یک طوفان ویرانگر پناه گرفته بودیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

1. an occasion when someone is removed from a position of power in a party or government and replaced 2. an amount of something that has come out ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش می رود Writing Becoming felt like an exhale. It marked the start of my next phase of life, even as I had no idea how any of it would go.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. مست مثال He stepped over fallen tree trunks and bent to duck several others there wasn’t a single tree in this patch that was plumb “drunken fores ...

٢